اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

هست شب!

هست شب یک شبِ دم کرده و خاک

رنگِ رخ باخته است؛

باد، نو باوه‌ی ابر، از بر کوه

سوی من تاخته است.

     

هست شب، همچو ورم کرده تنی گرم در استاده هوا،

هم ازین روست نمی‌بیند اگر گمشده‌ای راهش را.

     

با تنش گرم، بیابان دراز

مرده را ماند در گورش تنگ

با دل سوخته‌ی من ماند

به تنم خسته که می‌سوزد از هیبت تب!

هست شب؛ آری، شب.

شاعر: نیما یوشیج

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد