اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

سال کبیسه

کبیسه به معنای بزرگ است یعنی سالی که تعداد روزهایش از بقیه سال‌ها بیشتر است. فایده سال کبیسه این است که باعث می‌شود همیشه در یک موقع خاصی و مشخصی، سال نو فرا برسد که برای ما ایرانیان اول فروردین است.

یکی از علت‌های نابسامانی و گردش زمانی در گاهشماری‌ها نابسامانی و کوتاهی در «کبیسه کردن» است. واژه کبیسه به معنی پر و افزوده می‌باشد.

در زبان فارسی و نیز زبان عربی این واژه تنها برای سال کبیسه به کار می‌رود بدین معنی که در گاهشماری‌های خورشیدی سال را 365 روز می آورند در صورتی‌که زمان گردش زمین به دور خورشید 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه است. برای همسان کردن، ساعت های افزون را هر چهار سال یک روز به شمار آورده و در سال چهارم یک روز به ماه اسفند، که 29 روز است می‌افزایند.

تبریک سال 1400

تنها خداست که می‌داند «بهترین»

در زندگی‌تان چگونه معنا می‌شود!

من در سال نو آن بهترین را برایتان آرزو می‌کنم.

عید باستانی نوروز مبارک

تسلیت ایام فاطمیه


ایام شهادت حضرت صدیقه کبری(س) را خدمت دوستان عزیز تسلیت عرض می‌نمایم.


کرونا میهمان توست اگر...

«سعدی» که هوای باغ و بستان می‌کرد

در روی زمین سفر فراوان می‌کرد

گر از «کرونا» شنیده بود اوصافی

خود را به حصار خانه زندان می‌کرد!

شاعر: رضا اسماعیلی

تسلیت ایام آخر صفر

دختر بدرالدجی امشب سه جا دارد عزا

گاه می‌گوید پدر، گاهی حسن، گاهی رضا

فرا رسیدن آخر صفر ایام سراسر حزن و اندوه را به تمامی شیفتگان و دلداگان حضرات معصومین علیهم السلام تعزیت و تسلیت عرض می‌نمایم.

تسلیت ایام شهادت امام علی(ع)

ای خدا شیعه دلش محزون است

از غم عشق علی مجنون است

نام این سرزمین...!

سلام خدا بر تو ای اعرابی، نام این سرزمین چیست؟

به اینجا غاضریه می‌گویند!

خواهر نفس راحتی می‌کشد...

ای مرد آیا نام دیگری هم دارد؟

آری به آن نینوا نیز می‌گویند!

خواهر نفس حبس شده در سینه را رها می‌کند...

خدا را شکر...

اما برادر دست بردار نیست...

آیا نام دیگری دارد؟

بلی، اینجا را کربلا نیز می‌نامند...

کربلا!؟ کرب و بلا!؟

نگاه خواهر به برادر خیره مانده و نفسش در گلو حبس، به یاد مادر افتاده، آن زمان که کفن‌ها را تقسیم می‌کرد...

برادر به کاروان نگاهی می‌کند، عباس را می‌بیند در کنار کودکان، اکبر را می‌بیند در کنار کجاوه‌ها، و اصغر را می‌بیند در آغوش دختر سه ساله‌اش، نگاهش با نگاه ملتمسانه‌ی خواهر گره می‌خورد...

نگاه خواهر؛ برادر را می‌سراید:

دل من غرق تمناست بیا برگردیم

عاشقی با تو چه زیباست بیا بر گردیم

سرزمینی که تو را عاقبت از من گیرد

آری ای یار همین جاست بیا برگردیم

...برادر نگاهی به آسمان می‌اندازد و زبان گشوده و می‌گوید: اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء

چهار سالگی وبلاگ مئی ساتانلار کوچه‌سی

با سلام و تشکر از تمامی خوانندگان این وبلاگ؛
مئی ساتانلار کوچه‌سی چهارساله شد.


چهارمین
سال انتشار وبلاگ
«مئی ساتانلار کوچه‌سی»

به مناسبت: روز ملی شعر و ادب ایران


روز 27 شهریور سال 1367، روز خاموشی استاد شهریار، شهریار سخن ایران و آذربایجان است. شاعری که شعر ترکی "حیدربابایه سلام"اش به بیش از 90 زبان زنده دنیا ترجمه شده است، و از این منظر است که استاد شهریار شناخته شده‌ترین شاعر آذربایجانی در دنیا است.

در سال 1381 به پیشنهاد نمایندگان مجلس شورای اسلامی و تصویب شورای انقلاب فرهنگی، به پاس گرامیداشت یاد و خاطره استاد شهریار و تحکیم مودّت و دوستی بین اقوام و اقشار مختلف جامعه، روز بیست و هفتم شهریور ماه، "روز ملّی شعر و ادب ایران " نامگذاری شد.

این نامگذاری بجا، استاد شهریار را به سمبل دوستی و اخوت بین ملل و اقوام کشور و به عنوان نماد و نماینده بارز ادب و فرهنگ ایران تبدیل کرده است. روحش شاد باد!

به غربت امام علی(ع)

مانند تو غریب، زمین و زمان نداشت

انبوه دردهای تو را آسمان نداشت

افسوس با تمام بزرگی، زمین ما

جایی برای ماندن تو در میان نداشت

پیش از تو روزگار، کریمی ندیده بود

بعد از تو سفره‌ی فقرا آب و نان نداشت

محراب مانده بود در آن صبح فتنه خیز

می‌خواست نعره سر دهد امّا توان نداشت

بعد از شهادت تو سخاوت به خاک رفت

دستان مهربان تو را آسمان نداشت

پیش از تو ای بهانه‌ی هر آفرینشی

هستی هنوز هستی خود را گمان نداشت

آری عدالتی که بنا ریخت در جهان

جز کینه از برای علی(ع) ارمغان نداشت

گاهی کنار نخل زمانی کنار چاه

شب‌های سوگ فاطمه(س) چشمت امان نداشت

یا مرتضی، پس از تو جهان تیره روز شد

زیرا بدون تو پدری مهربان نداشت

من خاک را قدم زدم و هیچ جا دلم

جز سایه سار مهر علی سایبان نداشت

شرمنده‌ام، ببخش اگر در رسای تو

شعر خروش، قدرت شرح و بیان نداشت

شاعر: عباس شاه‌زیدی(خروش)