اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

بگو کجاست؟

ای مرغ آفتاب!

زندانی دیار شب جاودانیم

یک روز، از دریچه زندان من بتاب

       

می‌خواستم به دامن این دشت، چون درخت

بی‌وحشت از تبر

در دامن نسیم سحر غنچه وا کنم

با دست‌های بر شده تا آسمان پاک

خورشید و خاک و آب و هوا را دعا کنم

گنجشک‌ها ره شانه‌ی من نغمه سر دهند

سرسبز و استوار، گل افشان و سربلند

این دشت خشک غمزده را با صفا کنم

     

ای مرغ آفتاب!

از صد هزار غنچه یکی نیز وا نشد

دست نسیم با تن من آشنا نشد

گنجشک‌ها دگر نگذاشتند از این دیار

وان برگ‌های رنگین، پژمرده در غبار

وین دشت خشک غمگین، افسرده بی‌بهار

      

ای مرغ آفتاب!

با خود مرا ببر به دیاری که همچو باد،

آزاد و شاد پای به هرجا توان نهاد،

گنجشک پر شکسته‌ی باغ محبتم

تا کی در این بیابان سر زیر پر نهم؟

با خود مرا ببر به چمن‌زارهای دور

شاید به یک درخت رسم نغمه سر دهم

من بی‌قرار و تشنه‌ی پروازم

تا خود کجا رسم به هر آوازم...

 

اما بگو کجاست؟

آنجا که -زیر بال تو- در عالم وجود

یک دم به کام دل

اشکی توان فشاند

شعری توان سرود؟

فریدون مشیری

نظرات 2 + ارسال نظر
site01 7 شهریور 1390 ساعت 17:13 http://www.site01.dxd.ir

۶۵۱۰۶۴۶۹۴بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.site01.dxd.ir

Gozal Tabriz 10 شهریور 1390 ساعت 21:29 http://gozaltabriz.com

سلام
شعرزیبایی بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد