اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

روشن شب

روشن است آتش درون شب

وز پس دودش

طرحی از ویرانه‌های دور.

گر به گوش آید صدایی خشک:

استخوان مرده می‌لغزد درون گور.

دیرگاهی ماند اجاقم سرد

و چراغم بی‌نصیب از نور.

خواب دربان را به راهی برد.

بی‌صدا آمد کسی از در،

در سیاهی آتشی افروخت.

بی خبر اما

نگاهی در تماشا سوخت.

گرچه می‌دانم که چشمی راه دارد بافسون شب،

لیک می‌بینم ز روزن‌های خوابی خوش:

آتشی روشن درون شب.

سهراب سپهری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد