ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
گفتی تو هم به مجلس اغیار میروی
اغیار خود منم تو پی یار میروی
بی خار نیست گرچه گلی در جهان ولی
حیف از تو گل که خود عقب خار میروی
ای نو عروس پردهنشین خم شراب
گفتم که خود بهخانهی خمّار میروی
احرام بستهای و حرامت نمیکنم
دل داری و به کعبهی دلدار میروی
باری خیال خود به پرستاریم گذار
ای ناطبیب کز سر بیمار میروی
یعقوب بینوا نه چو جانت عزیز داشت؟
آخر چه یوسفی که به بازار میروی
این بار غم کمرشکن است، ای دل از خدا
یاری طلب که زیر چنین بار میروی
گیرم مسیح آیت و منصور رایتی
ای دل نگفتمت که سر دار میروی
این آخرین عزل به خداحافظی بخوان
ای بلبل خزان که ز گلزار میروی
دیگر میا که وعدهی دیدار ما به حشر
آن هم اگر به وعدهی دیدار میروی
دنبال توست آه دل زار شهریار
آهسته رو که سخت دل آزار میروی
شاعر: استاد شهریار
سلام.واقعاعالی بود
عالی بود ولی کاش شعر های ترکی استاد رو هم قرار بدین