ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
من کولیام، من دوره گردم.
پروردهی اندوه و دردم.
بر نقشهی دنیا نظر کن
با یک نظر از مرز کشورها گذر کن
بیشک، نیابی سرزمینی
کانجا نباشد دربه در هم میهن من
روح پریش خواب گردم
شبهای مهتاب
در عالم خواب
بر صخرههای بیکران آرزوها، رهنوردم.
با پرسش اهل کجایی
کردی مرا بیدار از این خواب طلایی
افتادم از بام بلند آرزوها
در پای دیوار حقیقت.
میپرسی از من اهل کجایم؟
از سرزمین فقر و ثروت
از دامن پر سبزهی البرز کوهم.
از ساحل زاینده رود پر شکوهم
وز کاخهای باستان تخت جمشید.
میپرسی از من اهل کجایم؟
از سرزمین شعر و عشق و آفتابم
از کشور پیکار و امید و عذابم
از سنگر قربانیان انقلابم
در انتظاری تشنه سوزد چشمهایم
می دانی اکنون
اهل کجایم؟
شاعر: ژاله اصفهانی