-
خدنگی ز کمان جست
25 تیر 1395 13:13
ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست بر سینه چنان خورد که از جوشنِ جان جست این چشم چه بود آه که ناگاه گشودی این فتنه دگر چیست که از خوابِ گران جست من بودم و دل بود و کناری و فراغی این عشق کجا بود که ناگه به میان جست در جرگهی او گردن جان بست به فِتراک هر صید که از قید کمندِ دگران جست گردن بنِه ای بستهی زنجیر محبّت کز...
-
داغدار تو
25 تیر 1395 13:11
بهر دلم که دردکش و داغدارِ توست دارویِ صبر باید و آن در دیارِ توست یک بار نام من به غلط بر زبان نراند ما را شکایت از قلمِ مشکبار توست بر پاره کاغذی دو سه مَدّی توان کشید دشنام و هر چه هست غرض یادگارِ توست تو بیوفا چه باز فراموش پیشهای بیچاره آن اسیر که امیدوار توست هان این پیامِ وصل که اینک روانه است جانم به لب...
-
تسلیت ایام شهادت امام علی(ع)
7 تیر 1395 18:35
ای خدا شیعه دلش محزون است از غم عشق علی مجنون است
-
طوطی قنّاد
7 تیر 1395 17:31
الا ای نوگل رعنا که رشگ شاخ شمشادی نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی عروس بخت ما را ماه در آئینه میرقصد که شمع حجله میخندد بروی چون تو دامادی من این پیرانه سر تاجی که دارم با تو خواهم داد که از بخت جوان با دولت طبع خدادادی بهصید خاطرم هر لحظه صیّادی کمین گیرد کمان ابرو ترا صیدم که در صیّادی استادی چه شورانگیز...
-
دلتنگ
7 تیر 1395 17:03
دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگیِ من نیست گلگشتِ چمن با دلِ آسوده توان کرد آزرده دلان را سرِ گلگشتِ چمن نیست از آتشِ سودایِ تو و خارِ جفایت آن کیست که با داغِ نو و ریشِ کهن نیست بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست اما به ستمکاری آن عهدشکن نیست در حشر چو بینند بدانند که وحشیست آن را که تنی غرقه به...
-
نقطه پرگار وجود
7 تیر 1395 16:06
در نظر بازی ما بیخبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند جلوهگاه رخ او دیدهی من تنها نیست ماه و خورشید همین آینه میگردانند عهد ما با لب شیریندهنان بست خدا ما همه بنده و این قوم خداوندانند مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم آه اگر خرقه پشمین به...
-
به رقص آ
21 خرداد 1395 13:11
آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ چون یوسف اندر آمد مصر و شکر به رقص آ ای شاه عشقپرور مانند شیر مادر ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ چوگان زلف دیدی چون گوی در رسیدی از پا و سر بریدی بیپا و سر به رقص آ تیغی به دست خونی آمد مرا که چونی گفتم بیا که خیر است گفتا نه شر به رقص آ از عشق تاجداران در چرخ او چو باران آن جا...
-
فتادهایم
13 فروردین 1395 23:56
در راه عشق با دل شیدا فتادهایم چندان دویدهایم که از پا فتادهایم عاشق بسی به کوی تو افتاده است لیک ما در میانهی همه رسوا فتادهایم پشت رقیب را همه قربست و منزلت مردود درگه تو همین ما فتادهایم ما بیکسیم و ساکن ویرانهی غمت دیوانههای طرفه به یک جا فتادهایم وحشی نکردهایم قد از بار فتنه راست تا در هوای آن قد رعنا...
-
آتش دل
13 فروردین 1395 23:51
در آن مجلس که او را همدم اغیار میدیدم اگر خود را نمیکشتم بسی آزار میدیدم چه بودی گر من بیمار چندان زنده میبودم که او را بر سر بالین خود یکبار میدیدم به من لطفی نداری ورنه میکردی صد آزارم که میماندم بسی تا من ترا بسیار میدیدم به مجلس کاش از من غیر میشد آنقدر غافل که یک ره بر مراد خویش روی یار میدیدم عجب گر...
-
همخواب
13 فروردین 1395 23:20
همخواب رقیبانی و من تاب ندارم بیتابم و از غصهی این خواب ندارم زین در نتوان رفت و در آن کو نتوان بود درماندهام و چارهی این باب ندارم آزرده ز بخت بد خویشم نه ز احباب دارم گله از خویش و ز احباب ندارم ساقی می صافی به حریفان دگر ده من درد کشم ذوق می ناب ندارم وحشی صفتم اینهمه اسباب الم هست غیر از چه زند طعنه که اسباب...
-
سال نو مبارک
29 اسفند 1394 23:36
-
یاد آن روز
30 بهمن 1394 23:35
منفعل گشت بسی دوش چو مستش دیدم بوده در مجلس اغیار چنین فهمیدم صبر رنجیدنم از یار به روزی نکشید طاقت من چو همین بود چه میرنجیدم غیر دانست که از مجلس خاصم راندی شب که با چشم تر از کوی تو بر گردیدم یاد آن روز که دامان توام بود به دست میزدی خنجر و من پای تو میبوسیدم وحشی از عشق خبر داشت که با صد غم یار مرد و حرفی...
-
نام این سرزمین...!
23 آبان 1394 00:19
سلام خدا بر تو ای اعرابی، نام این سرزمین چیست؟ به اینجا غاضریه میگویند! خواهر نفس راحتی میکشد... ای مرد آیا نام دیگری هم دارد؟ آری به آن نینوا نیز میگویند! خواهر نفس حبس شده در سینه را رها میکند... خدا را شکر... اما برادر دست بردار نیست... آیا نام دیگری دارد؟ بلی، اینجا را کربلا نیز مینامند... کربلا!؟ کرب و بلا!؟...
-
وبلاگ اشعار ترکی و فارسی
14 آبان 1394 00:38
-
رجز عاشورایی
3 آبان 1394 23:01
ای اولان قولاری تندن قلم عباس دخیل باغلانوب قول قولا اهل حرم عباس دخیل شمر دون توکدی گوزوم یاشینی شرم ایلمدی قمچیه دوتدی آچوق باشینی شرم ایلمدی کسدی قربان کیمی قارداشیمی شرم ایلمدی آز قالور محنت و غمدن ئولم عباس دخیل بیلموسن قارداش او ظالم نجه طغیان ائلدی اوت وروب خیمهلره عالمی ویران ائلدی قاسمون طوی اطاقین خاکیله...
-
عاشورا گونی
3 آبان 1394 21:19
کربلایه گلدی چون پیغمبر عاشورا گونی گوردی برپادور او چولده محشر عاشورا گونی گوردی بیر یاندان گلور هل ناصر و ینصر سسی عرشه چخمش بیر طرف هل من مبارز نعرهسی بیرطرفده ئولدورللر بیر غریب و بیکسی جمع اولوب یوزمیندن آرتوق لشگر عاشورا گونی نیزیه تکیه قیلوب بیر شاه بوینوندا کفن یوز دوتوب درگاه حقّه کای خدای ذولمنن بو حسین...
-
سلام بر محرم حسین(ع)
26 مهر 1394 08:19
-
دو قدم مانده به پاییز!
15 شهریور 1394 11:04
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود؟ گلهها را بگذار... نالهها را بس کن... روزگار گوش ندارد که تو هی شکوه کنی... زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را... فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود! تا بجنبیم تمام است! تمام!!...
-
تومور یک
14 شهریور 1394 08:16
زهرترین زاویهی شوکران مرگترین حقهی جادوگران داغترین شهوت آتش زدن تهمت شاعر به سیاوش زدن هر که تو را دید زمینگیر شد سخت به جوش آمد و تبخیر شد درد بزرگ سرطانی من کهنهترین زخم جوانی من با توام ای شعر به من گوش کن نقشه نکش حرف نزن گوش کن شعر تو را با خفه خون ساختند از تو هیولای جنون ساختند ریشه به خونابه و خون...
-
تومور صفر
14 شهریور 1394 08:14
خوب من اضطراب کافی نیست جسدم را برایت آوردم هی بریدی سکوت باریدم بخیه کردی و طاقت آوردم در تنم زخم و نخ فراوان است سر هر نخ برای پرواز است تا برقصاندم برقصم من او خداوند خیمه شب باز است از تبار خروش و طغیان بود رشته آتشفشان بر موهاش چشمهایش عصارهی خورشید زیر رنگین کمانِ ابروهاش با صدایش ترانههایم را یک به یک...
-
مناجات
31 اردیبهشت 1394 08:22
الهی دوقوز امامون آتاسی حرمتینه سنون یولوندا او سایسیز یاراسی حرمتینه او وقت حرمتینه یاندی دل دوداق قورودی چوخور یره یخیلاندا اجل تری بورودی او وقته رحم ائله یا ربی سینمیز قالخار اجل تری سارالان رنگه آلنمزدان آخار او وقته رحم ائله یا ربّی قلبیمیز چوبالار دولاندیرولا بدن یرده رو به قبله قالار او وقته رحم ائله سن یا...
-
ابتدای نقطهی پایان
10 اردیبهشت 1394 08:20
رمز حیات، قبضه شمشیر مرتضاست هفت آسمانیان، همه تسخیر مرتضاست قرآن؛ زلال آینه، تصویر ناب؛ اوست هر آیه آیه؛ آینه، تفسیر مرتضاست جنات عدن، روضه رضوان، بهشت قرب در سایه سار شاخهی انجیر مرتضاست اینکه خدا به دیده مردم بزرگ شد تاثیر جاودانهی تکبیر مرتضاست سلطان عشق! حضرت والا مقامها! تسیلم تو، شکوه تمام سلامها ای ابتدات...
-
شیر و رطب
31 فروردین 1394 10:20
به نام خداوند شیر و رطب خداوند نان جو و نیمه شب خداوند باران خداوند چاه خداوند طوفان خداوند ماه شکافندهی کعبهی خاک و سنگ نگهدار هموارهی آب و رنگ کنون ورکشم گیوهی شعر را به الحمد رب علی علا به حمد خدای یتیم و اسیر خداوند سر در تنور فقیر ترا میستایم نه سر خود، علی به تصریح ایاک نعبد، علی به عمق زمین و به اوج هوا دل...
-
مشرق و آیینه
29 آذر 1393 09:01
ای پارههای زخم فراوان به پیکرت ما را ببر به مشرق آیینه گسترت خون از نگاه تشنهی گل شعله میکشد داغ است بیقراری گلهای پرپرت با من بگو چگونه در آن «برزخ کبود» دیدند زینبیّ و نکردند باورت؟! من از گلوی رود شنیدم که آفتاب میسوزد از خجالت دست برادرت یک کوفه میدوم، به صدایت نمیرسم یعنی شکستهاند دو بال کبوترت ما را...
-
پرسش مهر 15
29 آذر 1393 08:46
-
شجاعت امام حسین(ع)
7 آبان 1393 11:26
ویردون ای چرخ ندن فرصتی اشرار الینه رشتهی کار گچوب مرد تبهکار الینه نه روا بلبل او ذوقیله قفسده یاشیا گل او اندازه لطافتله دوشه خار الینه حکم زندان ویریله یوسفه تقوایه گوره مصر قبضه اولا بیر حاکم جبّار الینه سن مگر ساحریدون رمز طلسماتیله قورخیدان تاپشوراسان گنجی سیه مار الینه نه صلاحیله امیر ایتدون عبیداللهی ویرر...
-
زبانحال امام بر سر علی اکبر(ع)
6 آبان 1393 08:33
ای مظهر پیمبر و صاحب وقار اوغول حسن جمالی خلقته وی شاهکار اوغول فخر ایلهسه خلیل اگر ئوز ذبیحینه ایلر بلی حسینده سنه افتخار اوغول خوان کمالوه سنون ای یوسف حسین مین یوسف ایستیور اولا تا ریزهخوار اوغول یوسف هارا سن هارا یعقوب هارا حسین هارا اولسا اگر مقایسه چوخ فرقی وار اوغول کرب و بلا صبور اولان عاشیق مکانیدور دوزمز...
-
لحظههای عطش
30 مهر 1393 23:31
آن شب به بام فاجعه مهتاب میگریست شب بر فراز در به در خواب میگریست بر دوش لحظههای عطشخیز کربلا زینب به یاد اصغر بیتاب میگریست بیتاب بود موج در اندیشهی فرات گویی به یاد تشنگیاش آب میگریست گُلهای سرخ عاطفه را سر بریدهاند زینب غمین و غمزده خوناب میگریست قرآن ز داغ سرخ علیاکبر شهید بر ساحل شهادت اصحاب...
-
تاب بنفشه
8 مرداد 1393 16:05
تاب بنفشه میدهد طرهی مشکسای تو پردهی غنچه میدرد خندهی دلگشای تو ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان قال و مقال عالمی میکشم از برای تو دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار گوشهی تاج سلطنت میشکند گدای تو خرقهی زهد و جام می گرچه نه درخور همند...
-
کمان ابرو
8 مرداد 1393 14:56
مرا چشمیست خونافشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش رویست و مشکین سایبان ابرو هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم هزاران گونه پیغامست و حاجب در میان...