یا حسین! وجودوندن ماسوی شرفلندی
عرشه گیتدی قنداقون نه سما شرفلندی
***
جبرئیل که قنداقون قالخزوب گوگه ساری
نار قهره یانمیشدی فطرسون قنادلاری
چون سنی شفیع ایتدی رحمه گئتدی قهّاری
شامل اولدی حقّینده لطف حضرت باری
گییدی خلعت رحمت مبتلا شرفلندی
سرّ کنتُ کنزاً سن، مظهر العجایب سن
کیم سنه دییر مغلوب، سن اوزون که غالب سن
ختم الانبیا اوغلی، خاتم المصائب سن
اهل فهمه ظاهرسن، اهل جهله غایب سن
هر اورکده گورسنسون سن اورا شرفلندی
بیر ندائیلن اهل عالمی ملول ایتدون
اِنّی وجهیَ لله سرّینی قبول ایتدون
نفس مطمئن حکمین حقّدن وصول ایتدون
سگّزینده ذیحجّون کعبهدن عدول ایتدون
دهم محرّمده کربلا شرفلندی
تربتونده معبودون قویدی اوزگه خاصیّت
گلدی سندن اظهاره اوندا خارقالعادت
اخذ ایدوب او تربتدن چوخ مریضلر صحّت
حائرنده هر کیمسه حقدن ایستسه حاجت
قرب ربّالعزتده اول دعا شرفلندی
بو مقاموه سوز یوخ، ناظر قیامت سن
نسل آدمه الحق مایهی شرافت سن
دینون اوستونه آچدون پرچم حمایت سن
چوخ آغیر تکالیفه ایلدون کفالت سن
ابتداده خلق اولدون انتها شرفلندی
ای محمّدون روحی وی علینون آرامی
خنجر آلتدا جان ویردون روحه گتدون اسلامی
گزدون آهنین نی ده شهر کوفه و شامی
اگلنوب اوجا یرده نشر قیلدون احکامی
دین عالم آرای مصطفی شرفلندی
سن ستون قائم سن عرش حیّ و رحمانه
آیه آیه زینت سن محکمات قرآنه
رونق و صفا ویردون خاندان ایمانه
وقت که قدم قویدون خاکدان ویرانه
هم فنا شرفلندی هم بقا شرفلندی
هر یره داموب قانون سجدهگاه اولوب خلقه
تربتون مصلّیده تکیهگاه الوب خلقه
آفرین همین قانه خیرخواه اولوب خلقه
گوی طاعت عشقون قبلهگاه اولوب خلقه
یرده گوگده عشّاقون جابجا شرفلندی
ذوالجناحدن اهل کین سنی یخان وقته
عرش اعظمون اوسته قاتلون چیخان وقته
حسرتیله تلّ اوستن زینبون باخان وقته
گل بوغازوون قانی تپراقا آخان وقته
خاک کربلا مثل کیمیا شرفلندی
عالم الستیده محتوی دو پیمانون
اوچ گئجه گونوز قالسون چولده نعش عریانون
اولمادی ویرن غسلون، غسلون اولدی اوز قانون
جسموه کفن اولدی قوملاری بیابانون
بوریاده دفن اولدون بوریا شرفلندی
نیزهدن دامان قانون قیمتین خدا ویردی
یدّی باب جنّات عدنی خون بها ویردی
ساکنین جنّاته رتبهی عُلی ویردی
بیربیرینه حوریلر دست مرحبا ویردی
کایناته فخر ایتدی خون بها شرفلندی
ای خلاصهی ایجاد وی چکیدهی خلقت
یحیوی یازار وصفون با تفاخر خدمت
ایلیوب قاپوندان چوخ استفادهی عزّت
ووردی فکرینه آدون سکّهی شرافیّت
رایج اولدی اشعاری خلق آرا شرفلندی
شاعر: استاد یحیوی، تاجالشعرا
تشنه سو کنارینده، لبلره سلام اولسون
قانه غرق اولان باشسیز، پیکره سلام اولسون
تربت مقدّس که، کیمیادن آرتوقدور
قبّهی منوّر که، نه سمادن آرتوقدور
بقعهی مطهّر که، هر بنادن آرتوقدور
کیم دیه بیلور کعبه، کربلادن آرتوقدور
اوندا دفن اولان شاه بیسره سلام اولسون
روحی روح الارواحه، جسمی روح ذیروحه
سینه که خدنگیله، خنجریله مشروحه
صورت خونآلوده، سجدهگاه مجروحه
هم یَدان مقطوعه، هم قفای مذبوحه
لخته لخته قان دولموش، گوزلره سلام اولسون
کاکل سَمن سایه، قامت دلارایه
شب چراغ مظلومان، نور چشم زهرایه
گوهر شب افروز و اهل بیت طاهایه
طاقت دل زینب، نوجوان لیلایه
قطعه قطعه دوغرانمیش، اکبره سلام اولسون
گُلعذار زیبایه، سرو قّد رعنایه
ابروان قوسینه دیدههای شهلایه
قانیلن اولان الوان، زلف عنبر آسایه
آتلارین ایاقینده پاره پاره اعضایه
قان حنا خضاب ائتمیش، اللره سلام اولسون
طفل بیزبانی که، گُل کیمی سولوب یاندی
اوچ گئجه گونوز عطشان، دل دوداقی اودلاندی
ظهر یوم عاشورا، سو یانیندا اوخلاندی
شهپر آچدی پیکاندان، قوش کیمی قانادلاندی
شاهباز خونین پر، اصغره سلام اولسون
بیر جوان که منصبده، کربلا علمداری
خون سرخیله رنگین، بیدق نگونساری
قویدی قان سووا قیمت، مشگی اولدی گُلناری
سو یولیندا سعی ایتدی، تا کسیلدی قولّاری
صاحب دو بازوی احمره سلام اولسون
شدّت سوسوزلقدان، اودلانان دوداقلاره
آت دوشونده قاچماقدان، زخمدار ایاقلاره
شامده قرانلوقدا، آج یاتان اوشاقلاره
بیر ده امکلثومه، زینب دل افکاره
دختران خاتون محشره سلام اولسون
خواهر علیاکبر قالدی بیتالاحزاندا
یوخ چراغی یوخ فرشی، بیر خرابه زنداندا
تُپراق اوسته جان ویردی، اولدو کافرستاندا
کَفنی بیر قرا معجر، دفنی کُنج ویراندا
اول سکینهی محنت پروره سلام اولسون
سیّدالعبادی که بستهی طناب اولدی
شهرلرده حقّینده، ظلم بیحساب اولدی
پیشوای اسلامه خارجی خطاب اولدی
آتش شماتتده، خاطری کباب اولدی
اول مریض دل خسته، سروره سلام اولسون
کوفهده عقیل اوغلی مسلم وفاداره
مالک اوغلی ابراهیم، جان نثار مختاره
ابنعوسَجه مسلم، هم حبیب سرداره
شاهراه ایماندا، جان ویرن جوانلاره
طفل و پیر و برنایه، یکسره سلام اولسون
یحیوی الون یئتسه، گنبد طلاپوشه
بحر لطف مولانی، آهیلن گتور جوشه
اخذ قیل او درگهدن، هر ایکی ایوه توشه
احتراماً عرض ایله، پیش قبر ششگوشه
محضر همایون انوره سلام اولسون
شاعر: مرحوم استاد یحیوی اردبیلی(تاجالشعرا)
در جای جای فرهنگ و تمدن بشری و در سراسر دنیا از عصر حضرت آدم علیه السلام تا عصر حاضر که عصر تکنولوزی و نانوتکنولوژی و ارتباطات و....است؛ هیچ انقلاب و حماسهای به اندازه واقعه جاوید و ماندگار دشت کربلا و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفایش در آن عصر خونین عاشورایی مورد توجه قرار نگرفته است. اگر همه مراثی و سروده های شاعران درباره انقلاب کبیر عاشورا در یک جا گردآوری شود، به یقین خود کتابخانه عظیمی را تشکیل خواهد داد و همین گستردگی نموداری است بر عظمت و شکوه جاودانه نهضت حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران فدارکارش که مخلصانه دل به معشوق دادند و عاشقانه جان در طبق اخلاص گذاشتند و برای ماندگاری و پایداری دین مبین اسلام و آیین و فرهنگ محمدی و سیره علوی جان شان را تقدیم حضرت احدیت نمودند. اردبیل، این خاستگاه تشیع و مرکز تجلی شور و عشق حسینی، جایگاه عارف و سالک الی الله، سید جلیل القدر حضرت شیخ صفی الدین اردبیلی، مهد تندیس زهد و پارسایی محقق اردبیلی، دیار عارفان اهورایی و شاعران عاشورایی از قرنها پیش پاسدار میراث گرانقدر فرهنگ غنی و تاریخ ساز عاشورایی بوده و این فرهنگ با اعتقادات مذهبی و باورهای دینی مردم این سامان عجین بوده است. کهن شهر حسینی اردبیل که به دست فرزندان حضرت ابوالبشر علیه السلام بنیان نهاده شده و در طول تاریخ همواره به عنوان دارالارشاد و دارالامان و شهر مقدس مطرح بوده و هست، نقش ویژه و ممتازی را در تثبیت تشیع داشته و با نهایت افتخار و به دلیل عشق و علاقه وافر اهالی متدین و ولایتمدارش به خاندان رسول اعظم(ص) به مرکز و پایتخت عشق به اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام تبدیل شده است. این خطه که مهد و پایگاه بزرگانی چون شمس عطار اردبیلی، بیضای اردبیلی، حکیم الهی اردبیلی، رحیم موذنزادهاردبیلی و صدها شخصیت برجسته مذهبی، علمی، فرهنگی و حتی ورزشی است، عالمان، اندیشمندان، سخنوران و شاعران و مداحانی را در دامن خود پرورانده که هر یک در رشد و شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی نقشی مهم و رسالتی سترگ و عظیم داشته اند. زنده یاد عباسقلی یحیوی شاعر با فضیلت و عاشق پیشه و حماسه سرای نامدار آذربایجان از جمله اوتاد و نوادر روزگار است که از این دیار مقدس برخاسته و حماسه بزرگ و همیشه ماندگار عاشورا را باشکوهی تمام و با خلق تصاویری بدیع و تاثیرگذار با زبان نافذ شعر در قالب تابلوهایی منحصر به فرد خلق کرده و ادبیات عاشورایی را جلوه و شکوهی دیگر بخشیده است.
در تمامت ادبیات آذربایجان و شیعه، حادثه کربلا موضوع انواع ادبی گوناگونی بوده است. از قرن دوم هجری به بعد اکثر آثار ادبی در حوزه ادبیات شیعی آذربایجان به نوعی متاثر از این موضوع بودهاند. ظاهراً نخستین مجموعه مدون شعری، «شهدانامه» نشاط اردبیلی است که در زمان شاه تهماسب اول سروده شده است. ادبیات مرثیه در سدههای بعدی نیز در «حدیقـــهالسعدا»ی فضولی، «سحاب الدّموع» نخجوانی، «کنز المصائب» قمری و سرودههای راجی تبریزی، دخیل مراغه ای، کریم صافی، میرزا علی لعلی، دلریش، ذهنی، ذهنی زاده، هندی و صحاف اوج می گیرد و در سادگی و روانی نقل روایات و شرح حال اشخاص در سروده های تاج الشعرا به نهایت بلاغت و شیوایی خود می رسد.
استاد یحیوی از بزرگترین شاعران حماسه سرای عاشورایی است که علاوه بر داشتن سبک و شیوه ای خاص، به لحاظ نوآوری و ایجاد تحول بنیادین در شعر عاشورایی و حماسی، سرآمد روزگار و پایهگذار مکتب شعری ویژهای است و آثار ارزشمندی که پیرامون این حماسه جاوید و شخصیتهای اسطورهای نهضت حسینی خلق کرده از هر حیث قابل ارج و احترام و تامل و تفقد است. این شاعر اهل بیت و منتسب به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام 65 سال از 78 سال عمر با برکت خویش را به استان بوسی سید و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین صرف کرده و در این مدت آثار ارزشمند و منحصر بهفردی را آفرینش و به زیور طبع آراسته است.
حماسه سرای نامدار آذربایجان، تاج الشعرای شاعران مرثیه سرای کشور در بیست و هفتیمن روز از اولین ماه دومین فصل سال 1280 هجری خورشیدی در کهن دیار اردبیل قدم به عرصه حیات گذاشت. وی یکی از بزرگترین شاعران عاشورایی معاصر است که علاوه برداشتن سبک خاص به لحاظ نوآوری و ایجاد تحول بنیادین در مرثیه سرایی، سرآمد روزگاز و پایهگذار مکتب شعری ویژهای است. در سن 13سالگی با الهام از حضرت اباعبدالله الحسین و هنرمند تشنه لب دشت نینوا حضرت ابوالفضل العباس چشمه شعر، در جانش جوشیدن گرفت و با تخلص احقر سرودن برای سید و سالار شهیدان و یاران با وفایش را آغاز کرد. حاصل 78 سال عمر و 65 سال سابقه سخن پردازی و عشق ورزی اش به خاندان رسول الله اعظم(ص) هشت جلد کتاب است که حاوی صدها قطعه اشعار فارسی و ترکی آذری است و همواره در محافل و مجالس بزرگداشت یاد و نام حماسه آفرینان دشت نینوا چاشنی زمزمههای عاشقانه و نالههای غریبانه عاشقان و سالکان کوی حضرت اباعبدالله الحسین و ورد زبان مادحان و واعظان است. بساط کربلا، اسرار عاشورا، پرچم عزا، آخرین آثار یحیوی، یادگار یحیوی، بهارستان یحیوی و نگارستان یحیوی از آثار تامل برانگیز استاد حاج عباسقلی یحیوی است.
تاج الشعرا از دورانسازان شعر مرثیه در زبان ترکی آذربایجان و خالق سبک نوین در این رشته است. یحیوی، خود آگاه بر این بود که سبک جدیدی در شعر مرثیه ایجاد میکند. در چند جا اشاره به این دارد که شیوه نو و طرز جدید ابداع کرده است:
آغلار گؤز ایلن یازدی چون یحیوی اشعاری
بیر سبک جدید آچدی خلق ائتدیگی آثاری
یحیوی روح حماسی فردوسی و صلابت بیان رودکی و تصویرگری نظامی را در قالب عاشورایی به منصه بروز رسانید و بزم و رزم را به هم آمیخت و ستون خیمه ادبیات مراثی گردید.
یحیوی وقتی 13 یا ۱۴ ساله بود، اولین شعرش را سرود. هر چند سندی که مشخصی کننده اولین شعر یحیوی باشد، در درست نیست؛ اما آنچه که مشخص است، وی در ابتدا اشعارش را با تخلص «احقر» میسرود. از یحیوی دفترچه کوچکی باقی مانده است که محتوی سرودههای وی در دوران جوانی است. بعد از مدتی و در اوایل دوران جوانی، تخلص خود را به نام خانوادگی اش تغییر داد. تسلط یحیوی بر ادبیات مرثیه و حماسی، روح خیال پردازی، زمینه صحنه پردازی و استخوان بندی کلام وی باعث پایه گذاری سبکی نو در ادبیات مراثی کشور شد. یحیوی شعر را کلامی آراسته با زیباییهای اندیشه و تخیل و پیراسته از هرگونه ضعف ادبی و خرافات معرفی می کند که در قالب کلمات محکم و آهنگین جای گرفته و سرشار از تغزل و سوز و گداز است. در دیدگاه یحیوی، شاعر عاشورایی باید خلوص نیت و ارادت کامل به سیدالشهدا(ع) داشته باشد و با اخلاص و اشک چشم مرثیه پردازی کند. به گفته عباسعلی یحیوی، فرزند استادیحیوی؛ تاجالشعرا، اشعارش را بیشتر در مغازهاش میسرود. عموماً پاکنویس کردن اشعار هم توسط «داود یحیوی» صورت میگرفت. «میرزاآقا ذبیحی» هم اشعار تازه را با استفاده از کاربن در چند نسخه مینوشت و بین علاقهمندان توزیع میکرد و به نوعی توزیع اشعار را عهدهدار بود. «میرزامحمدعلیناطق» و «میرزا افضلعلی صدرالممالکی» اولین شنودگان تازهترین اشعار یحیوی بودند. سلیم موذنزادهاردبیلی سرشناسترین مداحی بود که اشعار یحیوی را با مهارت خاص و استواری لحن اجرا میکرد. حسینقلی داودی، رحیم حیدری و محمد باقر تمدنی نیز از مداحانی بودند که بیشترین ارتباط را با تاجالشعرا داشتند.
به اذعان اغلب کارشناسان ادبیات مرثیه، تاجالشعرا خالق سبک و مکتب فکری نوینی در ادبیات مرثیه معاصر است. اغلب مرثیهسرایان بعد از تاجالشعرا از مکتب فکری و سبک خاص وی پیروی کردهاند. البته یحیوی هم به شاعران اهل بیت به دیده احترام مینگریست و به همه شاعران سفارش میکرد که در انسجام کلام و کشف مفاهیم تازه و معانی بکر و قوت طبع و بیان سلیس و روان کوشا باشند.
مرحوم عباسقلی یحیوی در 26 آبان ماه سال 1358 بدرود حیات گفت و در «بهشت فاطمه» اردبیل به خاک سپرده شد.
سواره تیغ برق افشان الینده فکری دعوا دور
مرصّع دور لجامی، مرکبون زینی مطلّا دور
قزل جوشن وار اگنینده جلال و شأنی اعلا دور
حسین ابن علی روح نبی دلبند زهرا دور
بو وصفیلن گلوب میدان جنگه حیف تنها دور
سلاح جنگینون هر قطعه سی میراث سلطانی
رسول اکرمون درّاعه و دستار شایانی
جناب حمزه نون گوهر نشان نُه قبّه قلخانی
علی المرتضی نون ذوالفقار تیز و برّانی
طلابفت و جواهر کوب یک قبضه دو پهنا دور
هوایه ذوالجناحون نعل آلتدان کیمیا قالخار
کانّه دنده ی سوهانیدن مغز طلا قالخار
نئجه لاهوته گور ناسوتیدن نور خدا قالخار
سوسوز لبلردن اما کلمهی انّی فدا قالخار
کنایه بو مبارک کلمه دن ذبحاً عظیما دور
حسینه خارجی آدی قویوبدور زاده ی هنده
شریحون خط و امضا سیله تکمیل اولدی پرونده
او حکمون رو نوشتین یازدی اوراقه نویسنده
سراسر مملکتده ائتدیلر پخش و پراکنده
حسینون قتلی گویا مسلمینه فرض ایفا دور
یزیدون حیطهی حکمینده اسلامی اولان یئرلر
نقاط آسیاده چینه پیوسته نئچه کشور
حدود غربده اقیانوس اطلس، موج آور
شمالاً انتهای سیبریه مرزیدی سرتاسر
جنوباً استوائی خطه تاریخ حکمفرما دور
حبش نزدیک خط استواده خاک آفریقا
اروپاده فرنگستانیدن بیر حَد مستثنی
شمالیده وین اطریشده پاتختدور حالا
هنودستاندا پاکستان فعلی خطّهی زیبا
قدیمی نقشه لرده بو ممالک نصف دنیا دور
بو وسعتده ممالک ده دهستان واردی شهرستان
گله هرتک تکیندن اون نفر تشکیل تاپار ملیان
فریضه بیلدیلر حکم شریحی مردم نادان
بلا صحراسینه لشکر شتابان اولدی هر یاندان
گوروندی روز عاشورا قشون چوخ موج دریا دور
شیوخ نهروان قرآن حمایل آلنی برجسته
سُنین نیزهلر بنذر زبان افعی مسته
سه شعبه تیر و پیکان جعبه دانلاردا نئچه دسته
قلجلار سوولانوب قول چمرانوب دامن بئله بسته
امام ئولدورمگه الله اکبر گور نه غوغا دور
نقاب اعرفونی آتدی وجه الله جمالیندن
او نابینالر آلسون فائده شمع وصالیندن
یاغاردی دُرّ ابیض لعل و یاقوت اتصالیندن
اولون آگه جماعت سیز حسینون شرح حالیندن
بابام احمد آتام حیدر آنام زهرای کبرا دور
ندای اعرفونی دفعتاً ناقص قویوب لشکر
آیاقلار بیر بیرینه دگدی سسلندی اوزنگیلر
نئجه آهن دوگنده سسلنور دکان آهنگر
پیاده صف لریندن ظاهر اولدی مختلف سسلر
امامون حجتینه بو هیاهو عذر بی جا دور
بو وضع نامناسب شهریاری ائله دی وادار
او قومه بیر نمونه قدرتیندن ائله سین اظهار
بویوردی ایها الجند الشاطین اسکتوا زنهار
واریمدور اقتداریم روحوزی الآن ائدیم احضار
منیم حکمیم تمام انفاس و ارواح ایچره مجرا دور
نشست ائتدی او دم رعب امامت نحس دللرده
تصرفله قوروتدی قوّهی روحی بدنلرده
پیاده یا سواره دوردی ساکت دوردوقی یئرده
یونولمیش داش تک هیکللر صف اندر صف برابرده
فنا آیینه سینده هر بیری بیر صورت لا دور
بو قدرتلن سیزی ائتدیم مخیّر اوچ سوزه لشکر
گورون ذی نفع سوز هانسیندا اجرا ائیله یین سیزلر
قیتسون یثربه منع ائتمیون تا آل پیغمبر
وئرون یا بیر بیچیم سو تشنه دور تشنه یانور لبلر
و یا گنجیمه گلسون بیر به بیر کیم مرد هیجا دور
قبوله یتمدی افسوس شرط اول و ثانی
اوچومجی شرط قانون عرب جلب ائتدی اعدانی
شجاعان مبرّز گلدی دوتدی راه نیرانی
او روباهان کم جرئت تانیدی شیر میدانی
غراب بی هنر هاردان حریف رزم عنقا دور
گوروب سعداوغلی تاپماز قصدی بو ترتیبلن انجام
وئروب فرمان یئریندن اوینادی نیروی خون آشام
قشون واحدلری جنگ وجود واحده اعزام
او غیر عادلانه حمله که اونلار ائدوب اقدام
نه قانون عرب طرز رسم ترسا دور
نئجه پوره وئرور یای فصلی پشَه شهد ناب اوسته
اونون مثلینده لشکر حمله گتدی اول جناب اوسته
نئجه بیر خشمگین شهباز اوچار فوج غراب اوسته
اونون مثلینده حضرت زیندن قالخوب رکاب اوسته
ملخ دن موردون زنبوردن شیره نه پروا دور
دوهلر صیحه سی آت شیهه سی آواز واویلا
عربلر سسلنور طبل و دهل گرهاگر اعدا
طنین اندازی دی آفاقه صوت غرّش و عرّا
او ساعتدور اهم ساعت ساعات عاشورا
هامی قدّوسیان حیرتده مشغول تماشا دور
هوانی توز دونوب یئللر اسور صحرا اولوب طوفان
زرهلر سسلنور اوخلار یاغور ردّ ائیله ییر قلخان
پاریلدار تیغلر آت دیرناقیندان برق اولور تابان
حسینون صولتی فرداً به فردین ائیله ییب لرزان
گوروندی هرباش اوسته بیر حسین بیر تیغ برّا دور
انا بن راکب الرفرف مقیمالعرش بالنعلین
انا بن ضارب السیفین انا بن صاحب الرمحین
انا بن فاتح خیبر انا بن فارس الصفین
انا بن سیّد الکونین با کی العینین
قریشون افتخاری خانه زاد حیّ یکتا دور
ابی مخنف دئیر بیر گوشه ده دور دوم تماشایه
حسینون سینه سین گوردیم نشان تیر اعدایه
اوخا پیوند اولوب اوخ تپراقا اوخلار سالوب سایه
یوخیدی یاره سی دالدان دلیلیم وار بو معنایه
او حضرت غیر فرّار اوغلیدور کرّار اعدا دور
قناد آچمیشدی اوخدان اوخشیوردی مرغ پرداره
زره منفذلریندن قان آتاردی مثل فوّاره
محاسن مولریندن قان سوزردی زین زرداره
اولوبدور ذوالجناحون سینه بندی سینه ده پاره
بویانمیش راکب و مرکوب چون یاقوت حمرا دور
بو حالتدن عجبتر حیرت آور بیر بو مطلب دور
اؤلوب قارداشی اوغلی لشکری قانه مخضب دور
قالان تنها اوزی دور بیر قلج دور بیرده مرکب دور
سسینه سس وئرن عورت اوشاقدور بیرده زینب دور
بو اوصافیله اعدا افکن و ضرغام غرّا دور
روایتدور چکردی اول جناب هر نعره که دلدن
مبارزلر وئروردی اختیار مرکبی الدن
چکیلدی کوفه سمتیتنه قاچان لشگر مقابلدن
کنار اولدی او ساعت نور حق ظلمات باطلدن
بلی دیجوردن شمس جهان آرا مبرّا دور
قیتدی مرکز میداندا دوردی مفخر لولاک
آلیشمیشدی حرارتدن اورک، عطشان دوداقلار خاک
قوری تخته کیمی آغزیندا دیلدن سس اولور ادراک
خطابی لشکر سفیانه من الما دور
کئچوردی بیر نفر سیّاح دنیاگرد گردآلود
الینده چوبدست آشفته مو چالاک و ره پیمود
حمایل گردنینده سو دولی بیر قمقمه موجود
غذا و قوتی همیانینده مست بادهی مقصود
زمین کربلاده گوردی بیر محشر هویدا دور
داغیلمیش حربگاهه قولدی باشدی دوغرانان پیکر
دایانمیش نیزیه بیر سیّد وظلوم و بی یاور
دوداقینده دیلینی گزدیرور گویا که سو ایستر
ولی تشخیص اولونماز پیکری پیکاندور اعضادور
چیخارتدی کیسه دن بیر ظرف چوبینه شتابیلن
همان ظرفی لبالب ادی فی الفوری آبیلن
مقابل اولدی سیاح احتراماً اول جنابیلن
ایکی الده تعارف ائتدی عذر بی حسابیلن
دئدی آل ای غریب ایچ بو سوئی خیلی گوارا دور
او میراب بهشتی ساقی کوثر دلارامی
کمال لطف ایلن سیّاح الیندن آلدی اول جامی
سوئی سپدی یئره سو ایچمدی بو تشنه هنگامی
ایکی انگشت آرا سیندان ائدوب سیّاحه اعلامی
بویوردی گور نه عالم سیر ائدورسن هانسی ماوا دور
امامون امرینه تسلیم اولوب سیّاح خوش کردار
چکیلدی پردهی غفلت گوزیندن کشف اولوب اسرار
باخاندا بیر مکان گوردی مشجر گلشن و گلزار
ریاض جنت فیها عیون تجری الانهار
قدحلر الده شربتلن دولی آماده حورا دور
دوباره ائیله دی سیّاحی آگه سرّ پنهاندان
توکوب سو جامینه بیر قبضه حضرت ریگ میداندان
قاماشدی مرد سیّاحون گوزی برق درخشاندان
دولی گوردی سو جامین گوهر و لعل فروزاندان
تمام الماس و مرجان و زبرجد درّ لالا دور
گورنده بو ایکی اعجازی غیبون پرده داریندن
تعجب ائیله دی شاهون عجایب اقتداریندن
بو ایستی بو عطش بو قدرت و صبر و وقاریندن
ییخیلدی ذوالجناحون اوپدی سُمّ خاکداریندن
دئدی جانیم سنه قربان بو نه سرّ معما دور
بویوردی من امام عالمینم ای سعادتمند
فراتی قادرم آب حیاته ائیلهم پیوند
علی اوغلی حسینم من بلاده شاکر و خرسند
اوزوم اوز رغبتیمله دام عشقه اولمیشام دلبند
شهادت شاهده شیرینتر از شهد مصفّا دور
بودور علت بو قدرتلن بئله عطشانم ای سیاح
یازیلمیش عهدناممده سوسوز قربانم ای سیاح
مقصرلر پناهی محرم دیوانم ای سیاح
عزاداره جزاده شافع عصیانم ای سیاح
بهشت اهلی دی کیم اهل بکا و او تباکا دور
شهادت امری صادر اولمادی سیاحه مولادن
شفاعت قولین آلدی آغلادی گئتدی او صحرادن
دولاندیردی لجام مرکبی حضرت او ماوادن
وداع آخرین قصدیله اندی تلّ بالادن
او تلّی که میان عرصه و اخیام طاها دور
خانم زینب دئییر خیمه قباقینده باخوردوم من
گوروم آیا حسینیمله نه رفتار ائیلیه ییر دشمن
سرازیر اولدی بیر تپراقلی طوفان تلّون اوستیندن
گلور توز درک اولونماز بو نه توزدور قوزانور یئردن
توز ایچره آت ایاقینون صدای نعلی پیدا دور
تعجب حالیله دقت ائدردیم تا ندور مطلب
یاخونلاشدی توز آیریلدی نمایان اولدی بیر مرکب
آت اوسته پارچا قاندان غیری بیر زاد گورمدیم یا رب
صدا گلدی علیکن السلامی اختی یا زینب
تانیدیم لهجه سیندن کیم حسین بو لفظه گویا دور
سیزی اللهه تاپشوردوم بویوردی شاه بی لشکر
داخی یوخ صحبته فرصت منی زهرا آنام گوزلر
فراز عرشدن جدّیم پیمبردور منی سسلر
قیامتده عزاداریم اگر من گئتمسم نئیلر
بو باش بو جان لو پیکر قیمت مقطوع سودا دور
ائله سرعتله آت سوردی حسین میدان دعوایه
نه زینب یادینه دوشدی نه باخدی آه لیلایه
دالیجان منده یوز قویدوم گوزی یاشلی او صحرایه
دئدیم قارداش قسم وئررهم سنی مظلومه زهرایه
حسین جان بیر توقّف قیل باجون صاحب تمنّا دور
حسینین ساخلادی یولدان شرار آهیلن زینب
یول اوسته قول بویون اولدی او شاهنشاهیلن زینب
ائدیبلر رمزلی صحبت ولیّ اللهیلن زینب
قیتدی خیمه سمتینه دل آگاهیلن زینب
او صحبتدن نتیجه هر بلالرده شکیبا دور
تمام ائت «یحیوی» تحریره یوخدور خامه ده یارا
فصاحتله بو نظم آبداری ائیله دون انشا
آپارسون فیض سرشارین مجالسده آتان یحیی
چکوب زحمت بساط کربلائی ائتموسن احیا
نقدری واردور آثارون آدون مشمول احیا دور
استاد یحیوی
او وسعتده بیابانون بساطین دولدوروب لشکربـاشـلانــدێ حسیـنین ایّـام-ی-عـزاسـی
سیزدهن کؤمک ایستهر حقّین شُهداسی
قلبینده امام-ی-عصرین غمی آرتار
جهد ائیله اماندیر پوْزما بۇ اساسی
گر عئشقی حسینی درک ائتسوْن اؤزۆنده
اشگون قطراتین گیزلهتمه گؤزۆنده
لبّیک دیلونده گؤز یاشێ یۆزۆنده
ائیله شه-ی-دینه خیدمت بۇ سؤزۆنده
فرض ائت اۇجالۇبدۇر «ینصرنی» صداسی
تؤک شیشهی-ی-دیلدهن روخساره گولابی
کیم آغلار حسینه، آرتێقدێ{ر} ثوابی
فیض-ی-عبراتون یوْخ حد-وْ-نصابی
عاجیزدێ ملکلر ائتسین بۇ حئسابی
واضحدێ بۇ مطلب یوْ چون-وْ-چراسی
ینصرنی بۇیۇردۇ، سلطان-ی-حقیقت
بۇ کلمهده اوْل شاه، ائتدی سیزی دعوت
ایندی بۇ عزاده هر کیم ائده خیدمت
مثل اینکه شهادت اوْلمۇش اوْنا قیسمت
البته شهیدین جنّتدیر بهاسی
هر کیم وۇرا زنجیر، هر کیم وۇرا سینه
تنبیه ائلهییبدیر خصم-ی-شه-ی-دینه
اوْن گۆن دۇتۇلۇر یاس، هر ایلده حسینه
چۆنکۆ اوْ مقدّس، قانون سَببینه
دین-ی-نبوینین مُحکمدی بناسی
بۇ شأن-وْجلاله، قۇربانم حسین جان
عالمده آچێبسان بیر سفرهی-ی-ائحسان
عرش-ی-حقه گئتدی، حلقوندان آخان قان
اوْل قانێ وئریبسهن جنّاتی آلێبسان
بۇ بارده حقّین وار عئین-ی-رضاسی
فکریمده دوْلاندێ اوْل غملی زمانون
آغزۇندا عطشدهن دؤنمهزدی زبانون
زینب کؤمهگینه اوْلمادێ توانون
سنگین یارالاردان جوش ائیلهدی قانون
شئمرین اۇجالاندا مئیداندا نداسی
شعر: استاد یحیوی
گل هارداسان حۆسئن ائی شاهی زینبین
اوْد وۇردۇلار یــانێــر خــرگــاهــی زینبیـــن
گل هارداسان اخی ائی شاه-ی-کم سیپاه
دوْلدۇ خییامیوه بۇ فوْج-ی-کینهخواه
قالدێ یاخام منیم غملهر الینده آه
ایندی اؤزۆن گل اوْل همراهی زینبین
ال غارهته آچێب بۇ لئشگهر جفا
اوْد وۇردۇلار یانێر اخیامه یا اخا
وجهی ندیر انام اوْغلۇ باجۇن فدا
ائتمهز اثر سنه بۇ آهێ زینبین
گر نوش ائتمیسهن جام-ی-شهادهتی
عالهمده بس هانێ قارداش علامهتی؟
گر زیندهسن حۆسئن درک ائت بۇ محنتی
شئمره اسیر اوْلۇر واللاهێ زینبین
بیللهم حۆسئن سنین یوْخ جاندا طاقهتین
گلسهن اگهر وئریر زحمهت جراحهتین
سن راحهت اوْل باجۇن قۇربان-ی-قامهتین
گئتسین فنایه قوْی دستگاهی زینبین
زینب اوْ یارهلی جانه فدا حۆسئن
گلمه یارالێسان ایمداده یا حۆسئن
بیللهم نئجه کئچهر بۇندان سوْرا حۆسئن
هر روز-وْ-هر شب-وْ-هر ماهی زینبین
من راضییهم ائده دۆشمهن اسیر منی
تا سندهن ال چکه بۇ لئشکهر-ی-دنی
بۇ چؤلده شئمر-ی-دون اؤلدۆرسه گر سنی
قانه دؤنهر دل-ی-آگاهی زینبین
ائتمه باجێ امان بۇ چؤلده شور شین
تؤکمه گؤزۆن یاشێن ائی زار-ی-بیموْعین
یوْخ طاقهتی گله فریادیوه حۆسئن
گلمهز داخێ اله دئلخواهی زینبین
صبر ائیله ائی باجێ چوْخ ائتمه ایضطیراب
آهون ائدهر منی بۇ حالیله کباب
صبر ائیله تا دئسین بۇ فرقهی-ی-عذاب
وار شئمره یالوارا ایکراهی زینبین
سۇ نوش ائدهنده سن سال یاده قارداشێن
ائتمه یۆزه روان ظاهیرده گؤزیاشێن
آغلا منه نهان آچما باجێ باشێن
آللاه اؤزۆ اوْلار غمخواهی زینبین
هر بزم-ی-غم اوْلا صدری فغان ائیله
سال یاده زینبی اشگین روان ائیله
بۇ مئصرهعی مودام وئرد زبان ائیله
گل هارداسان حۆسئن ائی شاهی زینبین
شعر: استاد یحیوی اردبیلی
گل خئیمهلر تالاندێ یا سییئد-وْ-الائمه
بیمارون اوْددا یاندێ یا سییئد-وْ-الائمه
شئمرین الینده خنجهر، خون-ی-خودایه باتدێ
زهرا اوْ قانێ دۆتسۆن، گوْداله معجهر آتدێ
«زینب»ده تللین اۆسته، باشدان الین اۇجاتدێ
بیر قاچدێ بیر دایاندێ، یا سییئد-وْ-الائمه
یاتما نجف چؤلینده، گل گؤر نه وار مناده
قۇربانلارۇن کسیلدی، قان داشدێ کربلاده
تۇفان-ی-ظۆلمه دۆشدۆ، غرق اوْلدۇ خانهواده
عالهم قرا بوْیاندێ، یا سییئد-وْ-الائمه
هر آن یاغار یئر اۆسته، گۆن کۆرهسیندهن آذهر
قۇملار قێزێب یا پیشمیش، قان یارهلرده قَینهر
بۇ حالیده حۆسئینه لازێمدێر آب-ی-کوثر
سۇ تئز گتیر اماندێ، یا سییئد-وْ-الائمه
گل قوْیما ذوالفیقارون الدهن اله یئتیشسین
میراث-ی-انبیانی، اغیار الینه دۆشسۆن
اهل-ی-حرهم ایسارهت چنگالینه ایلیشسین
ظوْهر اوْلدۇ ایش دوْلاندێ، یا سییئد-وْ-الائمه
سئل تک تؤکۆلدۆ لئشکهر یوْخدۇر اوْنۇن حئسابی
باغلاندێ کربلاده، ظۆلم-وْ-بلا کیتابی
شاهانه خئیمهگاهون، پیراههن-وْ-طنابی
دوْغراندێ پارچالاندێ، یا سییئد-وْ-الائمه
دۆشمهن سوْیۇب آپاردێ، خرگاه-ی-شاه-ی-دینی
زنجیره باغلایێبلار اطفال-ی-نازهنینی
زینب اوْلۇب حۆسئینین گویا کی جانئشینی
سولتان-ی-کارواندی، یا سییئد-وْ-الائمه
قاتیل سالێب یۆز اۆسته، مظلوم-ی-کربلانی
آرخاسێ اۆسته دؤندهر، «مذبوح مِن قَفانی»
گل رو بئقئبله ائیله، بۇ مؤحتهرهم فدانی
آخهر وضوسی قاندێ، یا سییئد-وْ-الائمه
اوْل باخبهر حۆسئینین بیحدّ یارهسیندهن
سینه یاراسێ چوْخدۇر، چرخین سیتارهسیندهن
دریای-ی-قتلگاهه، اعضای پارهسیندهن
قان سۇ کیمی رواندی، یا سییئد-وْ-الائمه
آتلارا نعل-ی-تازه، وۇردۇلا اشقیالر
محو ائیلهسینله نعش-ی-سولتانی چارپالر
تئز درک ائله حۆسئینی بلکه اوْ بیحیالر
گؤردی سنی اۇتاندێ، یا سییئد-وْ-الائمه
بۆلبۆلرون داغێلمێش صحرایه دسته-دسته
گۆلزاری ترک ائدیبدیر، موْرغان-ی-پرشیکهسته
گرد-وْ-غوبار ائنیبدیر افسورده گۆللـهر اۆسته
گۆلشهن سوْلۇب خزاندی، یا سییئد-وْ-الائمه
کم ائتمه یحیوی دن انعامیوی اماندی
عئشقیزده باغلانێبدێر زنجیره چوْخ زاماندی
یعنی سیزین قاپێزدا شاعیردی نوحهخوان دی
هم کلب-ی-آستاندێة یا سییئد-وْ-الائمه
شاعر: استاد یحیوی اردبیلی
صحــرایــئ کــربــلاده، تــۇفانـدێ یـا محمـد
گؤندهر کفهن حۆسئینه، عوریاندێ یا محمد
یـوم-ی- عـزادی یـاران، یا روز-ی-عئیـد-ی-اضحـی
کـرب-وْ-بـلادی یـا رب، یا دشـت-ی-ذئبـح-ی-مینــا
برهـم دی نظـم-ی-عالهم، قان آغلار اهل-ی-معنا
ســر نئیــزه ده حـۆسئینیـن، باشـێ ائدهر تجهللا
گـــۆن بیر جیدانێـــن اۆستــه، تابانــدێ یا محمــد
عباسیمیــن کسیلـــدی، بــــازوی-ی-بــاوفــاســێ
باش کاسهسینده قاسیم، ایسلاتدێ توْی حناسێ
مئیــدانــدا یاتمێـــش اکبـــر، آغــلار قالێب آناســێ
خامــوش اوْلـــۇبـــدۇر اصغــر، حلقینده اوْخ یاراسێ
پئستــان اوْ شیـــر-ی-خــواره، پئیکــاندی یا محمـد
گلسیــن بــۇ سرزهمیــن-ی-پــوْر اینقیـلابــه زهـــرا
گؤرسۆن حۆسئینین عوریان، دۆشمۆش توْرابه زهرا
سالسێــن یارالـــێ جیسمیــن تا رختیخـــابه زهـرا
غـرق ائیلهسیـن یارسێن، سئیـل-ی-گــۆلابه زهــرا
فــرزنــده اشـــک-ی-مـــادهر، درمــانــدی یا محمـد
شئمر-ی-جفا شوعارێن، آرتێرسێن حـق عذابیـن
یاندێردێ خئیمـــهگاهیــن، پیراهــهن-وْ-طنــابیـن
تالان ائــدیب آپــاردێ، اجنــاس-ی-بیحئسـابین
پــردهنشیــن حرهملــهر، الــدهن وئریـب نیقـابیـن
چؤللـــهرده باشـلار آچێــق، وئیــلانــدی یامحمـد
گل آخهر اهل-ی-بئیتین، شامـه گئدهر پییاده
قوْلــلار طنــابه باغلـێ، غـرق-ی-غم-وْ-بـلاده
صـد پـاره نعشلـهردیر، عوریـان دۆشـۆب آراده
وئرمیشله دسته-دسته، قۇشلار قاناد-قاناده
گۆلگــۆن بدهنلــهر اۆستـه، پررانـدی یا محمد
زهـرا ندهن دایانمێش، ترک ائیلهمــهز، جنانــی
بیلمــهز مگــهر اوْ خــاتۇن، اوْضاع-ی-کربــلانی
زینب قالێب کؤمهکسیز، سوزانـدی خانێمــانێ
اوْد دان چێخــاردا بیلمیـر، بیمــار-ی-ناتــوانــی
زینـب اوْ اوْد دان آرتێــق، سوزانــدی یا محمــد
بیــر آز قــابــاق گــؤرئیـدین، سـن نئینهوا چؤلینده
ضعف ائیلهییب حۆسئینین اؤز قانلێ مقتـهلینــده
نــه وار دیفــاعــه یــارا، نــه وار سیـــلاح الینـــده
نئیــزه بــرابــهرینـــده، اوْخــــلار مــوقــابیـلینـــده
سینـــه قێلێـــج دمینـــده، قلخــــانـدی یا محمــد
چکدین ایگیرمی اۆچ ایل، زحمهت قییام-ی-دینده
وئرسین اوْ دینه تغییر، ایستهردی ابن-ی-هینـده
بیر نئهضهت ائتدی برپا، اوْغلۇن اوْ مـرد-ی-رینـده
سالـدێ اؤزۆن بـلایـه، ایسلامـی قێلــدێ زینـده
گــؤردۆ شریعــهتــونـــده،بـــوْحــرانـدێ یا محمـد
لوْمهعات-ی-طور-ی-سینا، گوْدال-ی-طوره گلمیـش
قــان پـرده-پــرده حاییــل، مئصبــاح-وْ-نــوره گلمیـش
معشوقینه یئتیشسین، عاشیـق حوضـوره گلمیـش
یوْخدۇر کمییهت هرگیز، وحــدهت ظوهـوره گلمیــش
عبـدی اطعنـــی حتــــی، بـــــوْرهانــدێ یا محمــــد
شوْق-وْ-شعهفله تسلیم، اوْلدۇ حۆسئن قضایه
عبدیت-ی-خۇدانـی سئیـر ائتــدی پایــه-پایـــه
النفســـی مطمئنــــه شــأنینـــده دیــر بۇ آیه
فخر ائیلهسین نقهدری، وار حققیــن انبیـایـــه
اوْغلۇن قبول اوْلۇنمۇش، قۇربانـدێ یا محمـــد
سن رحمهت-ی-خۇداسان، محبوب-ی-ربیالعزت
سن شافع-ی-جزاسان، دارای-ی-رحم-وْ-رأفهت
اوْنــداکی حـؤکم-ی-حقلــهن برپا اوْلۇر قییامهت
اوْنــدا شفــاعـــهتۇنــلا قێــل یحیـوینی راحهت
مــوستهغـرهق-ی-خطـا-وْ-عوْصیاندی یا محمــد
شعر: استاد یحیوی دن
گل هارداسان قارداش آمان، تئز گل حۆسئینیم گل
دوْلـدۇ خییـامـه کـوفییـان، تئـز گـل حـۆسئینیـم گـل
آتلێ پییاده یۆز قوْیۇب، اخیامه هر یئردهن
چێخمێش سمایه قوْرخۇلۇ، سسلهر عرهبلهردهن
خێردا بالالار قوْرخۇشۇر، قارداش بۇ سسلهردهن
تا ائیلهمهزلهر بیر زامان، تئز گل حۆسئینیم گل
بۇ های-وْ-هو، بۇ کئشمهکئش، زینب ندهن اؤلمهز
سندهن سوای هئچ کس منیم، احوالیمی بیلمهز
هئی سسلهرهم باعیث ندیر، قارداش سسین گلمهز
گر یاتمێسان، یاتما اوْیان، تئز گل حۆسئینیم گل
بۇ خئیمهلرده بیر بؤلۆک اهل-ی-عیالون وار
السیز ایاغسیز طیفل وار، باشێ بلالون وار
تأخیر ائدیرسهن بیلمیرهم، هانسێ خییالون وار؟
بۇ سیرره باغرێم اوْلدۇ قان، تئز گل حۆسئینیم گل
عوْرهتلهره شرعهن جهاد اوْلسئیدی ائیلهردیم
من دوْختهر-ی-شیر-ی-خۇدایهم، جنگی باشلاردێم
حمله ائدیب بۇ لئشگهری، نابود ائیلهردیم
اشراره وئرمهزدیم آمان، تئز گل حۆسئینیم گل
صبر ائت باجێ، صبر ائت باجی، ائی زار-وْ-دیلخهسته
ایمدادیوه گللهم سنین، آهیسته-آهیسته
دۇرماغا یارا یوْخ، سۆرۆنلهم اللــهریم اۆسته
قلبیم یانێر ائتمه بیان، تئز گل حۆسئینیم گل
بۇ هیممهته، بۇ غئیرهته قۇربان باجۇن زینب
گلمه بۇ نوعی ریققهته، قۇربان باجۇن زینب
چوْخدۇر یاران گئت راحهته، قۇربان باجۇن زینب
بیره دییهم ائتمه گۆمان، تئز گل حۆسئینیم گل
یاز یحیوی ائفرادلهر، ایسته ولی حاجهت
قصد-ی-زییارهتله مقام-ی-پاکه قێل نیت
بیر اربهعین باب-ی-حۆسئین اوْلسا سنه قیسمهت
قبرینده قێل وئرد-ی-زبان، تئز گل حۆسئینیم گل
شاعر: استاد یحیوی
سۇ یـوْللارێن کسـدی عـَدو، یانـدێم عمـو یاندێم
ائحسان ائله بیر جوْرعه سۇ، یاندێم عمو یاندێـم
بیللهم عموجان محضهروندا حۆرمهتیم واردێر
باخ گؤر ایاق اۆسته دایانماق طاقهتیم واردێر
یاکی سۇسۇزلۇقدان دانێشماق قۆدرهتیم واردێر
بیر جوْرعه سۇدان اؤتری من، یاندێم عمو یاندێم
بیربیر بۇ خئیمهگهلهری گزدیم سوْراق ائتدیم
سۇ تاپمادێم ائی سروهریم، من هر یئره گئتدیم
اۇمۇدیلهن درگاهیوه، آخهرده یۆز گتدیم
باب-ی-کرهمدیر بۇ قاپێ، یاندێم عمو یاندێم
من قوْی دوْلانێم باشیوه، چۆن شمع-ی-پروانه
سن ده طبابهت ائیله بۇ درده طبیبانه
باخ بۇ لب عطشان قێزلارا، آواره طئفلانه
ائیلهر نئجه سۇ جوْستئجو، یاندێم عمو یاندێم
تنگه سالێب سوزئ عطهش، بسکی اۇشاقلارێ
سینه آراسێنا باسێللار ایستی قۇملارێ
گؤر ایش هارا چاتمێش حۆسئنین خێردا قێزلارێ
اوْد دان ائدیر سو آرئزو، یاندێم عمو یاندێم
چێخمێش صئدای العطهش، عرشه بۇ مأواده
دیققهتله باخ بۇ ناله-وْ-افغان-وْ-فریاده
بیر قطره سۇ اۆستۆنده دیر، بۇ غملی صحراده
بۇ کئشمهکئش بۇ های-وْ-هو، یاندێم عمو یاندێم
شیرین دیلیم نازلێ قێزێم، گؤز یاشیوه قۇربان
آب-ی-فراتی باغلارام، من خئیمییه الآن
صبر ائت بالام بۇ دیللـهرون ائتدی منی گیریان
ائتمه یانێغلێ گوْفتئگو، یاندێم عمو یاندێم
ائی کربلا سولطانێنێن غئیرهتلی سرداری
آل بۇ قۇرۇ مشکی آپار، دوْلدۇر سۇدان باری
سیراب قێل، آللاه ریضاسینه، سۇسۇزلاری
ائی اهل-بئیته-آبئرو، یاندێم عمو یاندێم
گهوارهده غش ائیلهییبدیر، شیرخوار اصغر
نه سۆد وار امسین، وار نه سۇ ایچسین آخێب گؤزلهر
رنگی طراوهتدهن دۆشۆب، برگ-ی-گۆله بنزهر
سوْلمۇش اوْ طئفل-ی-ماه رو، یاندێم عمو یاندێم
ایسته زییارهت یحیوی انعام-ی-اشعاره
عبّاسی امما وئر قسهم، اوْل وقت-ی-دوْشواره
عرض ائیلهدی عطشان سکینه، اوْل وفاداره
سۇ یوْللارێن کسدی عدو، یاندێم عمو یاندێم
شاعر: یحیوی
صاحیب-ی-وقار عباس، میر-ی-تاجدار عباس
حیـدرین رشیـد اوْغلۇ، شیـر-ی-نامـدار عباس
چکدی نقشهی-ی-جنگ، تۇتدۇ جنگه چون تصمیم
سینه ایکی اللـهر، شاهه ائیلهدی تعظیم
آلدێ تئشنه سولطاندان، اؤز وظیفهسین تعلیم
رمز دفتهرین سولطان ائیلهدی اوْنا تسلیم
اوْلدۇ ائحتیرامیلهن خئیمهدهن کنار عباس
بیر گئدیب آتێن تنگین، تۇتدۇ سر لجامیندهن
گلدی تا عوبور ائتسین، تئشنهلهر مقامیندهن
بیر بؤلۆک خانێم قێزلار، چێخدێ اؤز خییامیندهن
یاندێم العهطهش یاندێم، سس گلیب سۇ جامیندهن
اوْل سۇسۇز بالالاردان اوْلدۇ شرمسار عباس
جانێنێ گئروْ قوْیدۇ، ائتمهیین دئدی ناله
قئیمهتی نه قدر اوْلسا، سۇ گتیررهم اطفاله
من کی صادق-وْ-القوْلهم، قالدێ هیممهت ایقباله
آفهرین بۇ کئرداره، آفهرین بۇ افعاله
ائی جوان-ی-دریا دیل، ائی وفا شۇعار عباس
یئتدی پیش-ی-اعداده، رسمهن آت دوْلاندێردێ
هر یانا ائدیب حمله، برق-ی-تیغی یاندێردێ
پوْزدۇ دستهلهر نظمین، تا سیپاهێ سێندێردێ
نهر-ی-علقهم اۆستۆنده، وۇردۇ بئیرهغین دۇردۇ
بیر هدهفده دریانێ، ائیلهدی شیکار عباس
بیر اوْوۇج سۇدان گؤتدۆ، گتدی گؤز قاباغینه
تئشنهلهر سسی دۆشدۆ، ناگههان قۇلاغینه
باخدێ باطین عالهمده، اصغرین دوْداغینه
ایچمهدی سۇیۇ آتدێ، مرکهبین ایاغینه
دوْلدۇرۇب سۇدان چێخدێ، مشگین اشکبار عباس
خط-ی-سئیرینی سالدێ، نخلگاه آراسێندان
دۆشدۆ لئشگهره وحشهت، سهمگین نداسێندان
هئی تؤکهردی باشلارێ، تیغ-ی-جان روْباسێندان
دوْلدۇ کربلا دشتی، الحهذهر صداسێندان
یوْم-ی-حشری اعدایه، قێلدێ آشیکار عباس
اسدی توْند بیر تۇفان، اوْلدۇ رویئ عالهم تار
گؤردیلهر کی دندانه، مشگینی آلێب سردار
سینه ده علم قانلێ، بس هانێ اۇزۇن قوْللار؟
اوْغلۇنۇن اوْ وقتینی، فاطیمه دییهر آغلار
سؤیلهیهر آنان قۇربان، ائی حۆسئینه یار عباس
بیر زامان حۆسئن تاپدێ، باش آچێق علمداری
گؤردۆ قاندێ بیر پارچا، اوْل وۆجۇد-ی-گۆلنارێ
بیریانا دۆشۆب مشکی، بیر طرهفده قوْللارێ
بایراغین هارا دۆشمۆش، کربلا سیپههداری
یاتما دۇر بئلیم سێندێ، اوْلدۇم ایندی خوار عباس
یحیوی یاز عباسه، نؤوحه عؤمر فۆرصهتدی
وقتیکی احئببالهر دفن ائدیب سنی گئتدی
اقرهبا اوْغۇل قارداش، سندهن اۇنسی ترک ائتدی
اوْندا سن گؤرهرسن، بۇ زحمهته عوهض یئتدی
یعنی باشێن اۆستۆنده بایراغێن وۇرار عباس
شاعر:استاد یحیوی اردبیلی
حۆسئینیم وای حۆسئینیم وای
حۆسئینیم وای حۆسئینیم وای
یــــارالارۇن آخــــــار قانــــــــــێ
ائــدهر گـــۆلنـارێ مئیــدانــــێ
باجـۇن قۇربان باشــۇن هـانـــێ
حۆسئینیم وای حۆسئینیم وای
سینــوْن اۆستـه یاروْن چـوْخـدۇر
تمـــامـــــی نیــــزه-وْ-اوْخـــــدۇر
اؤپــهم بۆســه یئـــری یــوْخــدۇر
حۆسئینیـم وای حۆسئینیـم وای
سـۇسـۇز الـده اؤلــهن قــارداش
یـارالـــێ جــان وئــرهن قــارداش
هانــێ اوْل پیـرههــهن قارداش؟
حۆسئینیم وای حۆسئینیم وای
سن اؤلـدۆن دۆشمنـۇن قالــدێ
سنـــی اؤلـــدۆردۆ کـــام آلــدێ
یــۆزۆ اۆستـــه نـدهن ســالــدێ
حۆسئینیم وای حۆسئینیم وای
گـــرهک قـــان آغـلاسێـن زینـب
جـهــانــی داغـــلاسێــن زینــب
سنـه یاس ساخـلاسێــن زینـب
حۆسئینیم وای حۆسئینیـم وای
باشــۇن یـــوْخ ایشتیــاغـۇنـدان
اؤپـــهم قــارداش دوْداغــۇنــدان
اؤپــۆم قــوْی مــن آیاغــۇنـــدان
حۆسئینیم وای حۆسئینیم وای
یئتیــــررهم نالـــهمـی عــرشــه
سینـوْن گـؤررهم دؤنـۆب فــرشه
آیــاق رددی ســالێـــب نقشـــه
حۆسئینیم وای حۆسئینیم وای
بـۇلـود تک دوْلمــایایێــم نئیلیــم
پریشــان اوْلمـــایێــــم نئیلیــــم
باش آچێـب یوْلمــایێــم نئیلیــم
حۆسئینیم وای حۆسئینیم وای
نـه بــیاینصـافیـمـیــش عــدوان
لیبــاســـۇن ائیلـئـیـیــــب تــالان
قـوْیــۇبــدور نعشــۇوو عــوریــان
حۆسئینیم وای حۆسئینیم وای
ائدیــم قــوْی قانیلــهن رنـگیـــن
بــۇ زۆلفیــم تــا تـاپـام تسـکیـن
تاپـام تسکیــن دگیــل مومـکون
حۆسئینیم وای حۆسئینیم وای
شاعر: استاد یحیوی اردبیلی
آی باتدێ صۆبح آچێلـدێ، زینب نـوایــه گلـدی
زهرا دئدی حۆسئن وای، عالهم صدایه گلـدی
چۆن یێخدیلار آتێندان، سولطان-ی-تیشنه کامی
دونیایـــه اوْلــدۇ ائعــلان قتــلالحسیــن پیـامــی
جننـاتیـدهن ائشیتــدی پئیغـهمبــهر-ی-گیـرامـی
نعلئینسیز عباسیز کرب-وْ-بلایه گلدی
پئیمانه عالـهم اوْلـدۇ، جانـانـه وئــردی جانیــن
شوْق-وْ-شرافهتینهن، طئی ائتدی ایمتیحانین
شمر-ی-دغا تؤکهنده، خاک-ی-مینایـه قانیـن
یۆز دۇتدۇ آسیمانه، حمد-وْ ثنایه گلدی
خـون-ی-خـۇدا تـؤکـۆلـدۆ، گــوْدال-ی-کربلایـه
یئرلهر تزهللزول ائتدی، رعشه دۆشوب سمایه
کرروبییان-ی-لاهـوت، آغلاشــدێ بۇ بلایـه
یئل اسدی گۆن دۇتولدۇ ظۆلمهت فضایه گلدی
خون-ی-حۆسئین بوْغازدان، جاری اوْلان زمانی
جئبریل آپاردێ عرشه، بیر شیشـه ده اوْ قانی
اوْل شیشــهدهن نومــودار، اوْلدۇ بلا نئشانــی
قوْزاندێ بویـئ ماتهم، اهلئ سمایه گلدی
نور-ی-حق اوْلدۇ لامئع، باشسێز قالان بدنـده
رأس-ی-حۆسئینئ مظلوم، سر نیزیه گئدنده
باد-ی-سییاه اسهنـده، یئر زلزهله ائدهنــده
سێندی نظام-ی-دونیا حد-ی-فنایه گلدی
نزدیک ایدی یئریندهن، چیخسین مدار-ی-دونیا
آل-ی-اۇمیه ائتسین، دستور-ی-شرعی مولغا
سرنئیزه دهن ائدهنده نور-ی-حۆسئین تجهللا
دین-ی-محمد اۆسته نورانی سایه گلدی
فـرمــان-ی-غـارتیلـــهن، تللــی آشێـب عربلــهر
گؤردۆ اوْ های-وْ-هویو، اطفال-ی-زار-وْ-موْضطـهر
قاچێیلا خئیمه گاهه، بیردهن اۇجالدێ سسلهر
عممه آماندێ لئشگهر، خئیمه سرایه گلدی
صحـرانـــهوهرد عـربلــهر، خـرگاهــی یاندێـرانــدا
باشــێ آچێق حرهملهر، اوْددان چێخیب قاچاندا
قالخێـب بحتر-ی-آتــهش، گیزلهنـدیلـهر دۇمانـدا
تـۆسدۇ اۇجالـدێ قاره، پـرده هوایــه گلدی
بیر خێردا قێز قاچێردێ، دۇتموش اله عباسیـن
مرد-ی-یهودی دۇتدۇ، خاموش ائدیب لیباسین
گتدی اله حۆسئینین، دیلبهندینین ریضاسیـن
احسهن اوْ شئیخه موشکول، وقته هرایه گلدی
گر ائتمهسئیدی زینب، نسل-ی-حۆسئینه ایمداد
اوْلمۇشـدۇ اوْد ایچینـده، سـۇزان امـام-ی-سجــاد
قێلـدێ رشـــادهتیلـه، اوْددان ایمامـی آزاد
بیر تازه زیندهقانلێق، زین-وْ-العئباده گلدی
زهــرا گزهردی گۆنـدۆز، اطـــراف-ی-مـاجــراده
تا کـوفییـه حۆسئینیــن، گـئتـدی باشی جیـداده
نعش-ی-حۆسئینی آخشام، باشسێز قوْیۇب آراده
گۆن باتجاغێـن اوْ خاتــۇن، مطبهخ سرایه گلدی
حوران-ی-باغ-ی-جننهت، محـزون گیریفتــه سیمـا
حووا خدیجــه خاتـون، مریهم جناب-ی-سارا
آشوفته مو سییهه پوش، دیللهرده وای حۆسئن وا
زهرایـه همـدهم اوْلسۇن، بزم-ی-عزایه گلدی
اللی اۆچ ایل قاپۇندا، وار یحیوی حـۆسئن جان
نؤحه یازێب غمــوندا، اوْلمــۇش مریـض-وْ-نالان
دست-ی-مـــوبــارهکونلا، دردینـه ائیله درمان
اۇمید-ی-صئححهت ایله، باب-ی-شفایه گلدی
استاد یحیوی
یارالار سینوْندا قارداش، گۆل-ی-گۆلسیتانه بنزهر
آغارێب منیمده زۆلفۆم، چمن-ی-خزانه بنزهر
نئجه شرح ائدیم برادر باشێمێن مصیبتیندهن
کی گؤرۆندۆ بیر نمونه بشرین قیامتیندهن
نئچه ساعتین ایچینده، غم-وْ-جور شدّتیندهن
باجۇوۇن رشیده قدّی، اگیلیب کمانه بنزهر
نئجه زینبۇن ریضادێر، سنی یاندێرا حرارت
بیلیسهن کی سایهبانه، یوْخ الیمده ایستطاعت
بۇ مکاندا دود-ی-آهیم، ائلهییر منه حمایت
کسر ایستینین قاباغێن، سنه سایهبانه بنزهر
بۇ جنازهلر کی باشسێز تؤکۆلۆبدۆ ریگزاره
نه جلالیلهن سالێبلار، سنی دورهدهن حیصاره
اوْلارێن باشێ جیداده، دۆزۆلۆبدۆ چون سیتاره
وَسَطینده قانلێ باشۇن منه آسمانه بنزهر
سن اۇشاق ایدون، اؤپهردی اۆرهگۆن بابام پیمبر
بۇ یئره دییهردی بیر گۆن دَیهجک یارا مکرّر
گؤرۆرهم دگیب کئچیب اوْخ، سوْرا سانجێلێبدێ خنجر
بۇ یارا بابام محمّد، دئدیگی نیشانه بنزهر
جیگروندا وار حسین جان، علی اکبرین یاراسێ
اۆرهگۆن قانێلا سیراب، اوْلۇر هز زامان بناسی{؟}
دۆشهجَکدی شرق-وْ-غربه، اوْ یارانێن انجلاسی
تر-وْ-تازه دیر همیشه، گۆل-ی-ارغوانه بنزهر
اوْ زامان گؤرهنده شئمرین قانا خنجری بوْیانمێش
حَرمون، باجۇن، کنیزون، باشۇوا گلیب دوْلانمێش
قاچا-قاچدا بۇ مکانه اوْ قدهر آیاق توْخانمێش
کی کنار-ی-قتلگاهون، ره-ی-کاروانه بنزهر
بالاجا قێزۇن رقیّه، اوْ عزیزه نازدانه
دوْلانێبدێ آت دؤشۆنده، اۆرهگی دؤنۆبدۆ قانه
یۆزۆنه دَگیبدی سیلی، باشێ اۆسته تازیانه
سارالێب سوْلۇبدۇ رنگی، ساری زعفرانه بنزهر
سن ای آفتاب-ی-عزّت، ائله نئیزهدهن نیظاره
نئجه گؤره بیزه اێشێق گۆن، گئجه تک اوْلۇبدۇ قاره
هامێ اَختَران-ی-عصمت، دۆزۆلۆبدۆ بیر قطاره
ره-ی-قبلهنین دلیلی، صف-ی-کهکشانه بنزهر
اۆرهگیم باشێن آلاندا، غم-وْ-محنتون سحابی{بۇلۇد}
اوْ بیلیر عزالیام من، یۆزۆمه سپهر گۆلابی
تؤکۆلۆر سرشگ-ی-چشمیم، یئره ایسلادێر ترابی
گؤزۆمۆن یاشێ آخاندا، مژه ناودانه بنزهر
گزهرهم بۇ گۆلسیتاندا، گلهنی صفالی گؤررهم
آچێلان گۆلۆن ایچینده، دۆزۆلهن تیکانی دررهم
قطرات-ی-اشگیم ایله گۆله؛ گۆلشهنه سۇ وئررهم
گؤرهسن وفالی زینب، نئجه باغبانه بنزهر
دل-ی-یحیوی ده دائم اوْلۇ جیلوهگر بۇ نیّت
گینه بیر گئجه جمالون یۇخۇدا ائده زیارت
بیلیسهن کی آشیانی نه قدهر تاپار شرافت
دوْلانۇر سرای-ی-مئسکین، اوْ گئجه جنانه بنزهر
استاد یحیوی
گۆلۆستاندا آچێب گۆللر، گلیـب آوازه بۆلبۆللر
ائدهر نوحه یانان دیللر، حسینیم وای حسینیم وای
غمون دونیانی آغلاتدێ، نه بۇ نالانێ آغلاتدێ
آنان زهرانی آغلاتدێ، حسینیم وای حسینیم وای
باجۇن اؤلسۆن بۇ نه حالدی، آرادا پئکرون قالدێ
منی چؤلدهن چؤله سالدێ، حسینیم وای حسینیم وای
جیداده اوْلدۇ مئعراجون، دۆشۆب الدهن اله تاجۇن
طنابه باغلانێب باجۇن، حسینیم وای حسینیم وای
یوْخۇمۇش رحم «بجدل» ده، قالێبدێر بارماقۇن الده
بیلهکلهر قانلێ مقتلده، حسینیم وای حسینیم وای
یوْخۇندۇر ساییبان گؤردۆم، سینوْندان اوْخلارێ دردیم
یئرینه زۆلفۆمۆ سردیم، حسینیم وای حسینیم وای
قالێبدێر پئیکرون یئرده، چکیب قان یاروْوا پرده
لیباسۇن قالمێش اللرده، حسینیم وای حسینیم وای
بالا قێزلار اسیر اوْلمۇش، حَرملر دستگیر اوْلمۇش
باجۇن بیر گۆنده پیر اوْلمۇش، حسینیم وای حسینیم وای
ایکیمیز باغلادێق پئیمان، منیم صحرا، سنین مئیدان
سن عریان، زینبون وئیلان، حسینیم وای حسینیم وای
هاچان دردون چێخار یاددان، سنی اؤلدۆردیلهر عطشان
آنام زهرا سنه قۇربان، حسینیم وای حسینیم وای
دۆشۆبسن گؤر نه احواله، باخان آغلار بۇ گوداله
سنه دوشمن ائدهر ناله، حسینیم وای حسینیم وای
هواده قۇشلار آغلایێر، یئر اۆسته داشلار آغلایێر
جیداده باشلار آغلایێر، حسینیم وای حسینیم وای
سنین ای «نیّر-ی-موکب» دۆزۆلمۆش دورهوه کوکب
دالۇنجا سئیر ائدهر زینب، حسینیم وای حسینیم وای
یازێب سعد اوْغلۇ برنامه، دۆشۆب اهل-ی-حَرم دامه
قطاریم باغلانێب شامه، حسینیم وای حسینیم وای
قێزێلقانۇن بۇ گیسوده، گئدیرهم ماتم آلوده
حسین جان سن یات آسوده، حسینیم وای حسینیم وای
یانۇندا اکبرون قالسێن، سینوْندا اصغرون قالسۇن
بلاده خواهرون قالسێن، حسینیم وای حسینیم وای
شاعر: استاد یحیوی