ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ای مایهی وفا و صفا میپرستمت
با روح دیرباور و مشکلپسند خویش
چون مظهر جمال خدا میپرستمت
آن شب که داستان تو را گوش من شنید-
غم خیمه زد بهجانم و اشکم ز دیده ریخت
بیخواب چشم من، ز غم جانگداز تو
یک آسمان ستاره ز شب تا سپیده ریخت
من بیشمار، مرغ گرفتار دیدهام-
اما یکی چنان تو، اسیر قفس نبود
من سرگذشت تلخ، فراوان شنیدهام
اما به تلخکامی تو، هیچکس نبود
ای اشک من، بریز به دامان نوگلی-
کز پاکدامنی ز نسیم سحر گذشت
آبی بزن بر آتش من، کان فرشتهخو-
تا باخبر شدیم ز ما بیخبر گذشت
من قوی تشنهام که بهساحل نشستهام
از من مکن کناره که دریای من تویی
گم کرده وادی شبهای محنتم
راهی نما که اختر شبهای من تویی
دامنکشان ز دیدهی من میروی به ناز
اما بهدوستی قسم، از دل نمیروی
با سرگرانی از بر من میروی ولی-
دانم ز یار غمزده، غافل نمیروی
رفتی؟ برو، که اشک منت «راه توشه» باد
خرم بمان، به دست دعا میسپارمت
هرجا که میرسی ز من خسته یاد کن
هرجا که میروی بهخدا میسپارمت...
شاعر: مهدی سهیلی، کتاب در خاطر منی
سلام گوزل وبینیز وار اییر ایسته سینیز تبادل لینک ائدک
علیٌ حُبهُ جنه قسیم النّار و الجنّه وصی المصطفی حقاً ....
استاد ارجمند و شاعر محترم (جناب آقای بهزاد) فرصتی پیش آمده تا در شهرمان میزبان شعرای گرانقدر آذربایجانی باشیم.
شما بزرگوار هم دعوتید. چشم براه حضور سبزتان هستیم.
سلام گوزل وبینیز وار اییر ایسته سینیز تبادل لینک ائدک