اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

چراغانی!

صد گره دیده‌ام ای دوست به پیشانی تو

که حکایت کند از روز پرشانی تو

نقش لبخند به یاقوت لبت پیدا نیست

آشکارست مرا، گریه‌ی پنهانی تو

غم پنهان تو پیدا بود از شیشه‌ی اشک

وندرین آینه دیدم دل طوفانی تو

از تو پنهان چه کنم؟ تاب غمت نیست مرا

سخت حیران کُنَدم، حالت حیرانی تو

شب گواه است که در خلوت غمخانه‌ی خویش

گریه‌ها می‌کنم از بی سر و سامانی تو

شمع امیّد بر افروز که صد اختر بخت

شب شادی ز در آیند به مهمانی تو

آید آن صبح، که خورشید سعادت بدمد

زهره آید به تماشای چراغانی تو

به طرب کوش که مشکل شود آسان و کسان-

عقده‌ها را نگشایند به آسانی تو

مهدی سهیلی، اولین غم و آخرین نگاه، دی ماه 1363

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد