اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

روی خاک

هرگز آرزو نکرده‌ام

یک ستاره در سراب آسمان شوم

یا چو روح برگزیدگان

هم‌نشین خامش فرشتگان شوم

هرگز از زمین جدا نبوده‌ام

با ستاره آشنا نبوده‌ام

روی خاک ایستاده‌ام

با تنم که مثل ساقه‌ی گیاه

باد و آفتاب و آب را

می‌مکد که زندگی کند

     

باروَر ز میل

باروَر ز درد

روی خاک ایستاده‌ام

تا ستاره‌ها ستایشم کنند

تا نسیم‌ها نوازشم کنند

     

از دریچه‌ام نگاه می‌کنم

جز طنین یک ترانه نیستم

جاودانه نیستم

      

جز طنین یک ترانه آرزو نمی‌کنم

در فغان لذتی که پاک‌تر

از سکوت ساده‌ی غمی‌ست

آشیانه جستجو نمی‌کنم

در تنی که شبنمی‌ست

روی زنبق تنم

بر جدار کلبه‌ام که زندگی‌ست

با خط سیاه عشق

یادگارها کشیده‌اند

مردمان رهگذر:

قلب تیرخورده

شمع واژگون

نقطه‌های ساکت پریده رنگ

بر حروف درهم جنون

        

هر لبی که بر لبم رسید

یک ستاره نطفه بست

در شبم که می‌نشست

روی رود یادگارها

پس چرا ستاره آرزو کنم؟

       

این ترانه‌ی منست

- دلپذیر دلنشین

پیش از این نبوده بیش از این

فروغ فرخزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد