اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

اذان

در پس آن قله‌های نیل‌فام

شد نهان خورشید با آن دل‌کشی

شام بهت‌آلود می‌آید فرود

همره حزن و سکوت و خامشی

راست گویی در افق گسترده‌اند

مخمل بیدار و خواب آتشی

نقش‌های مبهمی آمد پدید

روز و شب در یک‌دگر آمیختند

آتش انگیزان مرموز سپهر

هر کناری آتشی انگیختند

ابرها چون شعله‌ها و دودها

سر به هم بردند و در هم ریختند

می‌رباید آسمان لاله رنگ

بوسه‌ها از قله‌ی نیلوفری

زهره همچون دختران عشوه کار

می‌فروشد نازها بر مشتری

بی‌خبر از ماجرای آسمان

می‌کند با دلبری خنیاگری

سروها و کاج‌های سبزگون

ایستاده در شعاع سرخ رنگ

سبزپوشان کرده بر سر، گوییا

پرنیانی چادر سرخ قشنگ

سوده‌ی شنگرف می‌پاشد سپهر

بر سر کوه و درخت و خاک و سنگ

مسجد و آن گنبد مینایی‌اش

چون عروسی با حیا سرد و خموش

در کنارش نیلگون گلدسته‌ها

همچو زیبا دختران ساقدوش

در سکوت احترام انگیز شام

بانگ جان بخش اذان آید به گوش

این صدا پیغام مهر و دوستی است

قاصد آرامش و صلح و صفاست

گوید: ‌ای مردم! به جز او کیست؟ کیست؟

آن که می‌جویید و پنهان در شماست؟

هر چه خوبی، هر چه پاکی،‌ هر چه نور

اوست آری اوست، آری او... خداست

سیمین بهبهانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد