اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

آغوش رنج‌ها

وه! که یک اهل دل نمی‌یابم

که به او شرح حال خود گویم

محرمی کو که،‌ یک نفس، با او

قصه‌ی پرملال خود گویم؟

هر چه سوی گذشته می‌نگرم

جز غم و رنج حاصلم نبود

چون به آینده چشم می‌دوزم

جز سیاهی مقابلم نبود

غمگساران محبتی! که دگر

غم ز تن طاقت و توانم برد

طاقت و تاب و صبر و آرامش

همگی هیچ نیمه جانم برد

گاه گویم که: سر به کوه نهم

سیل آسا خروش بردارم

رشته‌ی عمر و زندگی ببرم

بار محنت ز دوش بردارم

کودکانم میان خاطره‌ها

پیش آیند و در برم گیرند

دست الفت به گردنم بندند

بوسه‌ی مهر از سرم گیرند

پسرانم شکسته دل، ‌پرسند

کیست آخر، پس از تو، مادر ما؟

که ز پستان مهر، شیر نهد

بر لب شیرخوار خواهر ما؟

کودکان عزیز و دلبندم

زندگانی مراست بار گران

لیک بار منتش به دوش کشم

که نیفتد به شانه‌ی دگران

سیمین بهبهانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد