اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

دلسرد

قصه‌ام دیگر زنگار گرفت:

با نفس‌های شبم پیوندی است.

پرتویی لغزد اگر بر لب او،

گویدم دل: هوس لبخندی است.

خیره چشمانش با من گوید:

کو چراغی که فروزد دل ما؟

هر که افسرد به جان، با من گفت:

آتشی کو که بسوزد دل ما؟

خشت می‌افتد از این دیوار.

رنج بیهوده نگهبانش برد.

دست باید نرود سوی کلنگ،

سیل اگر آمد آسانش برد.

باد نمناک زمان می‌گذرد،

رنگ می‌ریزد از پیکر ما.

خانه را نقش فساد است به سقف،

سرنگون خواهد شد بر سر ما.

گاه می‌لرزد باروی سکوت:

غول‌ها سر به زمین می‌سایند.

پای در پیش مبادا بنهید،

چشم‌ها در ره شب می‌پایند!

تکیه گاهم اگر امشب لرزید،

بایدم دست به دیوار گرفت.

با نفس‌های شبم پیوندی است:

قصه‌ام دیگر زنگار گرفت.

سهراب سپهری

نظرات 1 + ارسال نظر
سجاد 5 اسفند 1390 ساعت 21:57 http://lovelornsajad.blogfa.com/

سلام شما ناهید خانوم هستید؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد