اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر
اشعار ترکی آذری و فارسی

اشعار ترکی آذری و فارسی

مئی ساتانلار کوچه‌سی- تورکی و فارسیجا شعرلر

دوستان، شرح پریشانی من گوش کنید... ۳

نگاهی به شرح حال و آثار و افکار وحشی بافقی ۳ 

سیمای وحشی و روحیات او

وحشی چهره‌ای روستایی و نازیبا و سری کل داشته و به گفته آیتی: «کارش مشکل بوده و بارش در گل؛ زیرا طبع او خوشگل پسند و طبع خوشگلان مشکل پسند است و این دو باهم سازش نداشته» و ندارند. وحشی از زشتی و بی‌مویی خویش در چند جای سخن به میان آورده و چنین به نظر می‌رسد که این زشتی و گری، همواره او را می‌آزرده و به خود فرو می‌برده است.

تنگدستی و بی‌برگ و نوایی وحشی

وحشی از آغاز کودکی تا پایان زندگی هیچگاه روی خوش و آسایش ندید و همواره در گوشه‌ای از یزد به بینوایی و تنگدستی و سوختگی و آشفتگی روزگار گذرانیده و با دیو ترسناک نیاز، دست و پنجه نرم کرده است. اگر بخواهیم سخنانی سوزناک و دردآگین درباره تنگدستی و بی‌نوایی و سوزش این سراینده‌ی آتشین سخن بگوییم، به ناچار باید به دیوان خود او دست یازیم و از سینه‌ی آتش‌افروز و دل پرسوز او در این باره یاری بخواهیم.

خرسندی و بلندنظری

او هرچند در سراسر زندگی خویش با دیو ترسناک و هیولای سهمناک تنگدستی و نیاز دست و پنجه نرم می‌کرده است، ولی در برابر، یک مایه‌ی خشنودی داشته است که همان خرسندی و بلندنظری است.

گوشه‌نشینی و بی‌کسی

وحشی با آن تنگدستی و بی‌چیزی و با این خوی شگفت و دل‌ زودرنج و نازک خود نمی‌توانسته است با ددان، چارپایان آدم‌نما که خواه ناخواه دوروبر او فراوان بوده‌اند بیامیزد و زندگی کند و ناگزیر به کنج تنهایی پناه می‌برده و در گوشه‌ای با پندارها و اندیشه‌ها، خویش را سرگرم نگه می‌داشته است.

وارستگی و فروتنی

وحشی مردی وارسته و افتاده و از خود گذشته بوده و هیچگاه چون برخی سخنوران دیگر به خودستایی نپرداخته و خود را همسر سرایندگان بزرگ به شمار نیاورده است. او همواره مردم را به داشتن خوی پسندیده‌ی فروتنی وا داشته و همگان را از سرکشی و خودخواهی بازداشته و در این باره اندرزها داده است.

بی‌ریایی و روشن‌بینی

وحشی با روشن‌بینی و دریافت بسیار به جهان و جهانیان می‌نگریسته و همواره دو رویان و ریاکاران را سرزنش می‌کرده و هیچگاه از نکوهش آنان باز نمی‌ایستاده است. او در آن روزگاری که زاهدان ریایی و روحانی نمایان نیرنگ‌باز، شبان و روزان سرگرم مردم‌فریبی و ریاکاری بودند، با گستاخی و دلاوری بسیاری درباره‌ی آنان چنین می‌گفته است:

پیش رندان حق‌ شناسی در لباسی دیگر است

پر به ما منمای زاهد خرقه پیشینه را

آثار و سروده‌های بازمانده

آنچه تا امروز از سروده‌های وحشی برجا مانده و به ما رسیده، عبارت است از: غزل‌ها، قصیده‌ها، قطعه‌ها، ترکیب‌بندها، ترجیح‌بندها، رباعی‌ها، مثنوی‌های پراکنده و سه مثنوی «خلد برین» و «ناظر و منظور» و «فرهاد و شیرین».
1) دیوان: شامل غزلیات، رباعیات، مثنویات، قطعات، قصاید و چند ترکیب‌بند و ترجیح‌بند که در بردارنده 5237 بیت است. نخستین بار کلیات دیوانِ وی به سعی تقی‌الدین اوحدی بلیانی معاصر وی در 9000 بیت گردآوری شد.

2) مثنوی فرهاد و شیرین:

از او اشعار شیرین ماند بسیار

همه ارزنده همچون دُرّ شهوار

که یک گنجینه زان درُهای سنگین

گرفته نقشی از فرهاد و شیرین

این مثنوی از بهترین و رایج‌ترین یادبودهای وحشی است که در زمان خود وحشی نیز دست به دست می‌گشته و دهان به دهان بازگو می‌شده است. این مثنوی نیم‌گفته، روی هم دارای 1070 بیت است و وصال شیرازی دویست و پنجاه سال پس از وحشی 1215 بیت بر آن افزود و به گفته‌ی خود به پایانش آورده است.

3) مثنوی ناظر و منظور: این مثنوی عرفانی و اخلاقی، داستانی است عاشقانه بر وزن «خسرو شیرین نظامی» که به سال 966هـ.ق سروده شده و وحشی خود ماده تاریخ در پایان آورده است. این مثنوی روی هم دارای 1569 بیت است.

4) مثنوی خلدبرین: مثنوی عرفانی به تقلید از مخزن‌الاسرار نظامی و در همان بحر است و در قالب پند و اندرز، تمثیل‌های اخلاقی و حِکَمی با حکایاتی زیبا در شش روضه فراهم آمده است. این مثنوی بر روی هم 592 بیت دارد.
آوازه‌ی وحشی

وحشی اگر در اینجا «اغراق» گفته باشد، هرگز گزاف نگفته و بی‌گمان به روزگار خویش در سراسر ایران همانندی نداشته و از دروازه‌ی روم گرفته تا سرزمین‌های پهناور هند و ختای، همه جا نام او بر سر زبان‌ها بوده است. سخنان بی‌آلایش و ساده و سوزناک او از همان آغاز بر زبان‌ها افتاده و خواهان و شیفتگان بسیار یافته و روز به روز هم به شماره‌ی دوستان و هواخواهان شعرش افزوده شده و می‌شود. این هواخواهی و شیفتگی تا بدانجا کشیده که امروز پس از چهار صد سال، استادی سخن‌سنج چون دکتر صورتگر درباره‌ی او می‌گوید: «حال و سوز و گداز شعرهای وحشی و زیبندگی و فریبایی گفته‌های آتشین او در ادبیات فارسی بی‌مانند است».

نوپردازی
وحشی چنان‌که گفتیم، نوپردازی و تازه‌گویی و ساده‌سرایی را در شعر فارسی بنیاد گذاشت و در این راه نوین و روشن و بی‌سنگلاخ، آرزومندانه به پیش شتافت و سرانجام به سرچشمه‌ی آب زندگانی و عمر جاوید رسید.

سادگی و روانی شعر

سراسر سروده‌های وحشی، ساده و روان و نرم و بی‌پیرایه است و راز دلنشینی و زیبایی و آوازه‌ی آنها نیز یکی همین سادگی و بی‌پیرایگی است. همه‌ی کسانی که به زبان مردم سخن می‌گویند و زبان را در راه راستین خودش به کار می‌برند و آن را نمی‌آلایند، دیر یا زود سخنانشان بر دل‌ها می‌نشیند و خواه‌ناخواه هواداران بسیار می‌یابند. وحشی، گذشته از آن‌که زبانش نرم و بی‌پیرایه و بی‌آلایش است، سوز و گداز و شور و فغان و مهر بسیار نیز به همراه دارد و سخنانش به گفته‌ی آذر «ملاحتی تمام و حلاوتی مالاکلام دارد و از چاشنی درد و زیور سادگی و روانی برخوردار و بهره‌مند است». سادگی و روانی شعرهای وحشی، بویژه نرمی و خوش‌آهنگی مثنوی‌ها و پاره‌ای از غزل‌هایش، چنان آشکار و روشن است که نیازمند هیچ‌گونه گواه و گفت‌وگو نیست و چون گلی خوشبو و زیبا، خود می‌بوید و خود می‌گوید. این سادگی و بی‌پیرایگی تا آنجاست که بسیاری از شعرهایش با گفت‌وگوهای عادی مردم و سخنان همگانی هیچ‌گونه جدایی نمی‌دارد. و اگر بخواهیم بر این گفته‌ی خود گواه بیاوریم باید بگوییم:

سال نو آمد غم بیهوده خوردن خوب نیست

می بخور وحشی خدا داند که در آینده چیست

وحشی، بی‌تردید یکی از شاعران بارز دوران صفوی است که بویژه به سبب سبک خاص خود در سخنوری اهمیت دارد. ارزش او در آن است که مضمون‌ها و نکته‌های شاعرانه‌ی دقیق و همچنین احساس‌ها و عاطفه‌های رقیق و نازک‌خیالی‌ها و نازکدلی‌های خود را که بدان‌ها شهرت یافته و با زبانی بسیار ساده، نزدیک به زبان تخاطب بیان می‌کند و گاه چنان است که گویی سخن روزانه‌ی خود را می‌گوید. وی به جای زیاده‌روی در استفاده از اختیارات شاعری، سعی دارد اندیشه‌های لطیف خود را همراه با عواطف گرم به زبانی ساده و پر از صدق بازگوید تا بتواند به واقع بیان‌کننده‌ی سوزها و سازها و حال‌ها و رازهای خود باشد و به همین سبب است که در طرز وقوع، یکی از تواناترین شاعران عهد خود شد و هم بی‌آن‌که عمدی داشته باشد، مثنوی‌ها و غزل‌های او پر از نکته‌های دلپذیر و مضمون‌ها و فکرهای تازه گردید و مخصوصاً غزل‌هایش چنان با احساس حادّ و سوزنده همراه شده که گاه به اخگرهایی سوزان شباهت یافته است.

مثنوی‌های وحشی، مخصوصاً فرهاد و شیرین او که بی‌گمان در نوع خود کم‌نظیر است، دارای همان زبان ساده و گرمی و دلپذیری ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی است، زیرا این هر دو نهال عشق از یک چشمه آب خوردند. از سرچشمه‌ی عواطف طبیعی عاشقان و صدق و صفای آنان در بیان بی‌پیرایه‌ی خود.

در شعر وحشی تا آنجا که ممکن است از واژه‌های دشوار و ترکیب‌های عربی ناهموار خبری نیست و به جای آن از واژه‌ها و ترکیب‌های متداول زمان، چنان‌که رسم اغلب شاعران عهد بوده، بسیار استفاده شده است. توجه به صنعت‌ها و آرایش‌های لفظی نیز در آیین سخنوری وحشی ستوده نمی‌بود، مگر این‌که نسج کلام اقتضا کرده باشد. چنان‌که در کلام دیگر ساده‌گویان فارسی می‌بینیم.

پیروی او در ایجاد مثنوی‌ها بیشتر از نظامی و در غزل به صورت استقبال از غزل‌گویان نام‌آور گذشته بود، اما این امر وحشی را از آزمایش طبع ابتکارجویش بازنداشت و غزل‌هایش غالباً به نحوی است که خود قابلیت استقبال یافته است.

وحشی از به‌کار بردن واژه‌های خشن عربی و ترکیب‌های ناهنجار تا جایی که توانسته پرهیز کرده و چه‌بسا که در رواج دادن واژه‌های فارسیِ زیبایی همچون تویی، اختلاف، خوشامد(تملّق)، روشنگر(صیقل‌دهنده) و کاردار و کاردان و کارفرما و کارکن و آبخانه و مانندهای آن نیز کوشیده و واژه‌های نرم و روان ایرانی را جایگزین واژه‌های درشت و ناهنجار بیگانه ساخته است. در حقیقت، او شعر را در راه خودنمایی و دانش‌فروشی و آموزش گفتارها و سخنان دینی و دانشی به‌کار نبرده و از آن چنین سودجویی‌ها نکرده است. فقط در میان مثنوی‌هایش پای برخی از حدیث و خبرهای دینی را به میان کشیده، ولی آنها را به زبان شیرین فارسی برگردانده است.

در علم نبی غیر از علی کیست

ز هستی مدّعا غیر از علی چیست

از صنعت‌های شعری و سخن‌بازی‌ها در شعر وحشی خبری نیست و تنها برای آرایش سخن خویش، جای جای از تجنیس و تشبیه و تضمین بهره‌مند گشته و پاره‌ای از مثنوی‌هایش را بدین زیوران آراسته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد